پارت هفتم:)
سه ساعت گذشته بود..
دیگه آخرین مطالب هم به پایان رسیده بودن
+ببینم چیزی هست که الان بلد نباشی؟
_ممنونم اما همشو خوب یاد گرفتم..
+خوبه میگم الان
ادامه ی حرفش با حرف تهیونگ ناقص موند:الان چطوره خوش بگذرونیم؟
+چطوری؟
_بیا یه فیلم کمدی ببینیم
ناگهان ا/ت دستشو روی دهن تهیونگ گذاشت: هیششش بابام میشنوه
دست دختر رو پایین آورد: خب بشنوه؟
+نه بابام گفته توی تایم آزاد درس بخونم
_بیخیال بابا چقد میترسی..یه فیلم که چیزی نمیشه
+هوفف
ا/ت دستگاه پخش فیلم رو آورد: اما من فیلمی ندارم
تهیونگ دست کرد توی جیبش و گفت: من دارم یه فیلم خیلییی کمدی هم دارم
ا/ت با لبخند گفت: بزار ببینیم کیم تهیونگ
فیلم رو گذاشتن چیزی نگذشت که ا/ت شروع کرد به خندیدن با صدای بلند
_هیس ا/ت آروم تر[خنده]
+نمیتونم آروم باشم[خنده]
_الان اگه بابات بفهمه چی؟
یهویی خنده های دختر محو شدن:ای وای بیا خاموشش کنیم
تهیونگ گفت: نه نه خاموش نکن فقط آرومتر بخند
+مگه میشه؟
_اره چرا نشه
اینبار آروم تر می خندید
تهیونگ هم همینطور هردو باهم تایم خوبی رو سپری می کردن و این خود خوشحالی بود
دیگه آخرین مطالب هم به پایان رسیده بودن
+ببینم چیزی هست که الان بلد نباشی؟
_ممنونم اما همشو خوب یاد گرفتم..
+خوبه میگم الان
ادامه ی حرفش با حرف تهیونگ ناقص موند:الان چطوره خوش بگذرونیم؟
+چطوری؟
_بیا یه فیلم کمدی ببینیم
ناگهان ا/ت دستشو روی دهن تهیونگ گذاشت: هیششش بابام میشنوه
دست دختر رو پایین آورد: خب بشنوه؟
+نه بابام گفته توی تایم آزاد درس بخونم
_بیخیال بابا چقد میترسی..یه فیلم که چیزی نمیشه
+هوفف
ا/ت دستگاه پخش فیلم رو آورد: اما من فیلمی ندارم
تهیونگ دست کرد توی جیبش و گفت: من دارم یه فیلم خیلییی کمدی هم دارم
ا/ت با لبخند گفت: بزار ببینیم کیم تهیونگ
فیلم رو گذاشتن چیزی نگذشت که ا/ت شروع کرد به خندیدن با صدای بلند
_هیس ا/ت آروم تر[خنده]
+نمیتونم آروم باشم[خنده]
_الان اگه بابات بفهمه چی؟
یهویی خنده های دختر محو شدن:ای وای بیا خاموشش کنیم
تهیونگ گفت: نه نه خاموش نکن فقط آرومتر بخند
+مگه میشه؟
_اره چرا نشه
اینبار آروم تر می خندید
تهیونگ هم همینطور هردو باهم تایم خوبی رو سپری می کردن و این خود خوشحالی بود
۹.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.