جراح من💙P3

نامجون ویو :
آییییییییییی خدا من چه گناهی کردم ؟
چرا یونا گیر داده به من ؟

ویو ا/ت :
رمز در رو زدم رفتم تو ولو شدم روی مبل
از کت کول افتادم
پشمک اومد پیشم
سالام مامانی خوبی ؟
پشمک : میییییییییییوووو(یه گربه سفید سیاه پشمالو)
*فردا صبح*
نامجون ویو:
کل شب رو توی بیمارستان بودم
گوشیمو روشن کردم دیدم 112 تماس بی پاسخ از کیم سوکجین
اوه اوه بدبخت شدم شمارشو گرفتم
جین : به به آقا یه یادی از ما کردن
معلومه کجایی؟
چرا دیشب نیومدی ؟
ها ؟
میدونی چقدر نگرانت شدم ؟
مامان دیشب حالش بد شد تو نیومدی از اون ... عذر خواهی کنی!
یونا رو میگم
تو دیشب کجا بودی ؟
داشتی چی کار میکردی ؟...(ادامه دارد ...)
15 دقیقه بعد :
نامجون: جین داشت غر میزد که چرا دیشب نبودم
فکم جای جین درد گرفت!
نامجون : جین وایسا !
جین : برای ؟
نامجون : فکت درد نگرفت ؟
جین : نه!
نامجون :😐😐😐
جین : ببین...
نامجون : کافیه ! سرم رفت !
جین : کجا رفت ؟
یاع یاع یاع😂
نامجون : کمک !
(صدای در اومد)
نامجون ک بله ؟
پرستار : ببخشید یه بیمار دارید لطفا بیاد چکش کنید.
نامجون : الان میام .
جین : اون زنه کی بود ؟ دوس دخترته ؟!
نامجون : نه بابا! پرستار بود گفت باید یه بیمار رو چک کنم .
فعلا خدافظ!
جین : وایسا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
ویو جین :
ای نامرد تلفن رو روی من قطع میکنی ؟ (خنده مکنی🤣یاد این افتادم )
الان جواب مامانو چی بدم ؟