پارادوکس من .پارت 4
---------------🌾🌝---------------
راه دور بود و سر و صدای این دختر هم بدجور روی مخم بود ابرویی بالا انداختم و شمرده شمرده بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:
_یا مثل آدم میتَمَرکی سرجات یا جور دیگه این حالیت میکنم...
***
(از زبان ا.ت)
با شنیدن این حرفش ناخودآگاه ساکت شدم و گوشه ی صندلی تکیه دادم ، داد نمیزد و کاملا با آرامش صحبت میکرد اما صداش وحشت و به وجود آدم تزریق میکرد
توی خودم مچاله شدم و چونم رو روی زانوهام تکیه دادم و سرم و به سمتش چرخوندم و به نیم رخ جذابش خیره شدم
بینیِ قلمی ، چشمای مشکی و سردش ، موهای خرماییش و چهره ی مردونه ، خشن ، ترسناک و صد البته جذابی رو ازش ساخته بود:
+به چی زل زدی بچه؟
دست و پام و گم کردم ، وای دوساعته زل زدم بهش خاک تو سرم:
_هیچی
+مثل آدم روبه روتو نگاه کن و حواست باشه چیکار میکنی....
------------------------------------
راه دور بود و سر و صدای این دختر هم بدجور روی مخم بود ابرویی بالا انداختم و شمرده شمرده بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:
_یا مثل آدم میتَمَرکی سرجات یا جور دیگه این حالیت میکنم...
***
(از زبان ا.ت)
با شنیدن این حرفش ناخودآگاه ساکت شدم و گوشه ی صندلی تکیه دادم ، داد نمیزد و کاملا با آرامش صحبت میکرد اما صداش وحشت و به وجود آدم تزریق میکرد
توی خودم مچاله شدم و چونم رو روی زانوهام تکیه دادم و سرم و به سمتش چرخوندم و به نیم رخ جذابش خیره شدم
بینیِ قلمی ، چشمای مشکی و سردش ، موهای خرماییش و چهره ی مردونه ، خشن ، ترسناک و صد البته جذابی رو ازش ساخته بود:
+به چی زل زدی بچه؟
دست و پام و گم کردم ، وای دوساعته زل زدم بهش خاک تو سرم:
_هیچی
+مثل آدم روبه روتو نگاه کن و حواست باشه چیکار میکنی....
------------------------------------
۸۰۳
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.