mafia-part ۱۱
It's hard to be mafia
* رژ رو از صورتش پاک کردم ، همینطوری تو چشام نگام میکرد، مچ دستشو از زیر گلو گرفتم و آوردم پایین ، دستش هنوز تو دستم بود
* هنوز نفهمیدی ؟؟
- چیو باید بفهمم
* ( توی ذهن ) ، احمق ، یعنی واقعا انقدر تغییر کردم از دوران دبیرستان تا الان
- نگفتی؟
* ها ؟؟ هیچی ؟
- بگوووو ؟؟
* منو یادت نمیاد ، بچه پولداری که واسه همه قلدری میکردم جز تو ؟؟
- تو اعماق ذهنم فرو رفتم ، اون بود ، این واقعیت نداره
ای خدایا ، اینم شانس مایه ( تو ذهنش )
- تو چشماش خیره شدم و هیچی نگفتم که یه دفعه
* چشماش هنوزم همونقدر قشنگ بود
طاقت نیوردم ....
- یهو دوتا شونه هامو گرفت و چسبوند به دیوار
* چسبوندمش به دیوار و روی لب هاش بوسه ای زدم .....
* رژ رو از صورتش پاک کردم ، همینطوری تو چشام نگام میکرد، مچ دستشو از زیر گلو گرفتم و آوردم پایین ، دستش هنوز تو دستم بود
* هنوز نفهمیدی ؟؟
- چیو باید بفهمم
* ( توی ذهن ) ، احمق ، یعنی واقعا انقدر تغییر کردم از دوران دبیرستان تا الان
- نگفتی؟
* ها ؟؟ هیچی ؟
- بگوووو ؟؟
* منو یادت نمیاد ، بچه پولداری که واسه همه قلدری میکردم جز تو ؟؟
- تو اعماق ذهنم فرو رفتم ، اون بود ، این واقعیت نداره
ای خدایا ، اینم شانس مایه ( تو ذهنش )
- تو چشماش خیره شدم و هیچی نگفتم که یه دفعه
* چشماش هنوزم همونقدر قشنگ بود
طاقت نیوردم ....
- یهو دوتا شونه هامو گرفت و چسبوند به دیوار
* چسبوندمش به دیوار و روی لب هاش بوسه ای زدم .....
۲.۰k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.