بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
وَاللهُ عَزِیزٌ ذُو اِنتقامٍ - خداوند، عزیز و صاحب انتقام است.(سوره آل عمران بخشی از آیه 4)
خوب دقت کن تا مفهوم انتقام الهی را دریابی تا چون بسیاری دچار بدفهمی و خشونت نگردی.
انتقام خدا ابداً به معنای انتقام های متعارفی که می شناسی نیست. برخی انتقام می گیرند تا به قول خودشان دلشان خنک شود! این انتقام حمقایی است که از ضعف روحی در رنج اند. برخی انتقام می گیرند تا به قول خودشان، دیگران ببینند و بترسند و عبرت بگیرند! این انتقام رشد نیافتگان و به کمال نرسیدگانی است که می خواهند چیزی را با ایجاد ترس و ارعاب تثبیت کنند.
و اما انتقام خدا! ای دوست، انتقام از ریشه نَقَمَ است و آن به معنای نفی و انکار شیء است. این یعنی آن چه را که رحمت خدا نپذیرد، آن خودبخود از جریان حیات کنار زده می شود.
غضب الهی نیز چیزی نیست جز غیاب رحمت.دقت کن، در مفهوم انتقام شکنجه وجود ندارد، کینه و عقده وجود ندارد، آن یک محرومیت از رحمت الهی است.
انتقام از ظالمان، نفی و انکارشان است. نفی و انکاری که موجب از میان رفتن شان می شود. به واقع این ظلم و ستم خودشان است که موجب نابودی شان می شود.
انتقام یک فرآیند در جریان هستی است. هر که هرچه کند جوابش را دیر یا زود به تمامی دریافت می کند. و از آنجا که خداوند نه خود ظلم می کند و نه ظلم را تحت هیچ عنوانی می پذیرد، ظالم همواره در معرض نیروی نفی و انکاری به نام انتقام است. و دقیقاً از این روست که روزی در جایی از پای در می آید. انتقام در هستی یک جریان زنده بر اساس قانون عمل و عکس العمل است.
در انتقام خداوند، نه بحث شکنجه و زجر دادن است، نه بحث دلم خنک شدن است، نه بحث عقده داشتن و کم ظرفیتی و خشونت پروری و غیرهم است. زیرا اخلاق الهی از چنین انگیزه های سخیفی مبراست و در مباحث علم اخلاق الهی نیز، ضد مکارم اخلاق شمرده شده و بالنتیجه قابل مذمت اند.
نکته مهم دیگر آن که در قرآن هر جا به ذو انتقام اشاره شده آن در کنار اسم عزیز است. عزیز، پیروزمند دلنشین است. ناب کننده حیات است. شکنجه گر نیست. عزیز است، عزیز! او به دور از کینه و هر عقده و خالی از هر نوع خشونت است.
وَاللهُ عَزِیزٌ ذُو اِنتقامٍ - خداوند، عزیز و صاحب انتقام است.(سوره آل عمران بخشی از آیه 4)
خوب دقت کن تا مفهوم انتقام الهی را دریابی تا چون بسیاری دچار بدفهمی و خشونت نگردی.
انتقام خدا ابداً به معنای انتقام های متعارفی که می شناسی نیست. برخی انتقام می گیرند تا به قول خودشان دلشان خنک شود! این انتقام حمقایی است که از ضعف روحی در رنج اند. برخی انتقام می گیرند تا به قول خودشان، دیگران ببینند و بترسند و عبرت بگیرند! این انتقام رشد نیافتگان و به کمال نرسیدگانی است که می خواهند چیزی را با ایجاد ترس و ارعاب تثبیت کنند.
و اما انتقام خدا! ای دوست، انتقام از ریشه نَقَمَ است و آن به معنای نفی و انکار شیء است. این یعنی آن چه را که رحمت خدا نپذیرد، آن خودبخود از جریان حیات کنار زده می شود.
غضب الهی نیز چیزی نیست جز غیاب رحمت.دقت کن، در مفهوم انتقام شکنجه وجود ندارد، کینه و عقده وجود ندارد، آن یک محرومیت از رحمت الهی است.
انتقام از ظالمان، نفی و انکارشان است. نفی و انکاری که موجب از میان رفتن شان می شود. به واقع این ظلم و ستم خودشان است که موجب نابودی شان می شود.
انتقام یک فرآیند در جریان هستی است. هر که هرچه کند جوابش را دیر یا زود به تمامی دریافت می کند. و از آنجا که خداوند نه خود ظلم می کند و نه ظلم را تحت هیچ عنوانی می پذیرد، ظالم همواره در معرض نیروی نفی و انکاری به نام انتقام است. و دقیقاً از این روست که روزی در جایی از پای در می آید. انتقام در هستی یک جریان زنده بر اساس قانون عمل و عکس العمل است.
در انتقام خداوند، نه بحث شکنجه و زجر دادن است، نه بحث دلم خنک شدن است، نه بحث عقده داشتن و کم ظرفیتی و خشونت پروری و غیرهم است. زیرا اخلاق الهی از چنین انگیزه های سخیفی مبراست و در مباحث علم اخلاق الهی نیز، ضد مکارم اخلاق شمرده شده و بالنتیجه قابل مذمت اند.
نکته مهم دیگر آن که در قرآن هر جا به ذو انتقام اشاره شده آن در کنار اسم عزیز است. عزیز، پیروزمند دلنشین است. ناب کننده حیات است. شکنجه گر نیست. عزیز است، عزیز! او به دور از کینه و هر عقده و خالی از هر نوع خشونت است.
۸۱۸
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.