پارت:۳۰

پارت:۳۰


#ازدواج_اجباری🦋>


(شهربازی تموم شد)

+جیمینا برام پشمک بخر
_کو پشمک
+اوناش(با دستش نشون داد)
_باشه بیا بریم بخریم
+بریم
_بیا اینم پشمکت
+مرسیی
_چیزه کی میخوای بری؟
+پس فردا
_اع خب تا اون موقع کلی وقت داریم
+وقت؟برایه چی؟
_یادت رفته بود تو ماشین چه قولی داده بودی؟؟؟
+کدوم قول؟؟من یادم نمیاد
_میدونی اصلا بازیگر خوبی نیستی؟؟
+اع؟ریدم؟
_اره
+خب من نمیخوام درد داره درددد بفهم
_به من چه قول دادی باید پاش وایستی خب
+ایشش باشه
_افرین بیب
+ولی واقعا فک کرده بودم که میتونیم باهم زندگی کنیم ارزو داشتم وقتی ازدواج کردیم ،بچه دارشیم،با بچمون وقت بگذرونیم،بزرگش کنیم،نوه دارشیم،اه ولی نمیشه مث اینکه با کسی که دوسش ندارم باید بچه دارشم
_چی چی میگی؟تو مال منی حتی مهر مالکیت هم زدم بهت....بزار تو برو اونجا خودم میدزدمت تو مال منی جزو اموال منی دباره به دستت میارم
+اگه نیومدی چی؟من میترسم نیایی من واقعا بدون تو نمیتونم
_نترس نترس میام میدزدمت و ارزوت رو براورده میکنم قشنگم باشه؟....تو نگران هیچی نباش
+باشه

+باد گرم میزد منم تو بغل جیمین بودم حس خیلی خوبی داشت بغلش پر از احساس و ارامش بود یه گرمایه خواستی داشت

+میگم جیمین
_جان
+خیلی دوست دارم
_منم وروجک
+محکم تر بغلم کن نمیخوای از این بغل جدا شم
_باشه.......

(ببخشید دیر گذاشتم (شرط پارت بغد ۱۰ تا لایک ۱۰ تا کامنت) )