غیرتی من
غیرتی من
پارت25
میخواستم درو باز کنم که یکی از پشت سرم درو بست برگشتم دیدم شی یانه
شی یان:اینجا چیکار میکنی(با داد)
کوی:هیچی
شی یان:دیگه پاتو اینجا نزار(باداد)
کوی:باشه(اروم)
شی یان:نشنیدم(باداد)
کوی:چرا این طوری میکنی همش سرم داد میزنی (با گریه)
شی یان بغلم کرد
شی یان:ببخشید
با شی یان رفتیم تو خونه نشستم روی مبل گریه میکردم
(شی یان)
اعصابم خورد شده بود نباید انقدر زود عصبانی بشم با دیدن گریه کوی قلبم درد میگرفت ولی نمیدونستم چرا رفت بغلش نشستم
شی یان:میشه دیگه گریه نکنی؟
کوی:اوهوم
کوی چند تا نفس عمیق کشید از روی مبل بلند شد رفت طبقه بالا نباید دیگه کوی رو تو خونه تنها بزارم رفتم از تو اسپز خونه شراب اوردم نشستم خوردم مست مست بود رفتم بالا هیچی نمیفهمیدم رفت توی اتاق کوی با دیدنم ترسید
کوی:چرا اینطوری؟
شی یان:چیزی نیست
کوی:مشروب خوردی؟
شی یان:اره
رفتم روی تخت دراز کشیدم که کوی ازم فاصله گرفت
شی یان:کاریت ندارم
کوی داشت به من نگاه میکرد
شی یان:فقط میشه یه کاری برام بکنی
کوی:چی؟
شی یان:میشه بغلت کنم کاریت نمیکنم
کوی:باشه
اومد نزدیکم از پشت بغلش کردم و خوابم برد....
پارت25
میخواستم درو باز کنم که یکی از پشت سرم درو بست برگشتم دیدم شی یانه
شی یان:اینجا چیکار میکنی(با داد)
کوی:هیچی
شی یان:دیگه پاتو اینجا نزار(باداد)
کوی:باشه(اروم)
شی یان:نشنیدم(باداد)
کوی:چرا این طوری میکنی همش سرم داد میزنی (با گریه)
شی یان بغلم کرد
شی یان:ببخشید
با شی یان رفتیم تو خونه نشستم روی مبل گریه میکردم
(شی یان)
اعصابم خورد شده بود نباید انقدر زود عصبانی بشم با دیدن گریه کوی قلبم درد میگرفت ولی نمیدونستم چرا رفت بغلش نشستم
شی یان:میشه دیگه گریه نکنی؟
کوی:اوهوم
کوی چند تا نفس عمیق کشید از روی مبل بلند شد رفت طبقه بالا نباید دیگه کوی رو تو خونه تنها بزارم رفتم از تو اسپز خونه شراب اوردم نشستم خوردم مست مست بود رفتم بالا هیچی نمیفهمیدم رفت توی اتاق کوی با دیدنم ترسید
کوی:چرا اینطوری؟
شی یان:چیزی نیست
کوی:مشروب خوردی؟
شی یان:اره
رفتم روی تخت دراز کشیدم که کوی ازم فاصله گرفت
شی یان:کاریت ندارم
کوی داشت به من نگاه میکرد
شی یان:فقط میشه یه کاری برام بکنی
کوی:چی؟
شی یان:میشه بغلت کنم کاریت نمیکنم
کوی:باشه
اومد نزدیکم از پشت بغلش کردم و خوابم برد....
۵.۰k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.