پارت17
+یه مشت زد توی صورتم کاری نکردم شروع کرد به کتک زدن من اینقدری که دیگه جونی نمونده بود الان بود که غش کنم
یهو در باز شد تهیونگ بود منو ول کردن اعضا همه بودن
√ای کلک باز با خودت آدم آوردی
+تفنگ در آورد و یه دونه زد به قلب آت نمی دونم چرا اما اون تیر خورد انگار به من زدن سریع با زور رفتم پیش آت اتو گرفتم بغلم و نمی دونم خودبه خود اشکم میومد
&چی شده چی شده
+درد گفتم نیا
&الان وقت این چیزا نیست به خودت بیا اتو بغل کردم بردم تو ماشین به بقیه هم گفتم جیمین رو بیارن
+بریم سریع بیمارستان سریع برو
&یکم مغزتو به کار بنداز اگه بریم بیمارستان چی میشه
+اره ببریمش خونه دکتر مخصوص بدیم خوبش کنه
تهیونگ راوی(جیمین چرا آنقدر عوض شده بود اون قبلاً مرگ خودش هم براش اهمیتی نداشت اما اون دختر اونو جادو کرده بود جیمین تا حالا من ندیدم اشکشو اما اون بخاطر اون دختر داشت این یه رود خونه گریه میکرد درست مثل وقتی که پدرشو کشتن)
یهو در باز شد تهیونگ بود منو ول کردن اعضا همه بودن
√ای کلک باز با خودت آدم آوردی
+تفنگ در آورد و یه دونه زد به قلب آت نمی دونم چرا اما اون تیر خورد انگار به من زدن سریع با زور رفتم پیش آت اتو گرفتم بغلم و نمی دونم خودبه خود اشکم میومد
&چی شده چی شده
+درد گفتم نیا
&الان وقت این چیزا نیست به خودت بیا اتو بغل کردم بردم تو ماشین به بقیه هم گفتم جیمین رو بیارن
+بریم سریع بیمارستان سریع برو
&یکم مغزتو به کار بنداز اگه بریم بیمارستان چی میشه
+اره ببریمش خونه دکتر مخصوص بدیم خوبش کنه
تهیونگ راوی(جیمین چرا آنقدر عوض شده بود اون قبلاً مرگ خودش هم براش اهمیتی نداشت اما اون دختر اونو جادو کرده بود جیمین تا حالا من ندیدم اشکشو اما اون بخاطر اون دختر داشت این یه رود خونه گریه میکرد درست مثل وقتی که پدرشو کشتن)
۳.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.