☆ BRAVE 3> ☆
☆ BRAVE 3> ☆
[Part ۱۲]
توی راهرو قدم میزدی و به در و دیوار نگاه میکردی که محکم به یکی خوردی آروم سرت رو برگردوندی و نگاش کردی .
ته: زود تر از اونی که فکر میکردم رسیدی
ا/ت : رسیدم ، دیگه باید برم اجوما منتظرمه
ته : تو کارای خونه بهت خوشبگذره
ا/ت : همچنین
ته : یه ذره به ثاحب خونه احترام بزار
جوابشو ندادی و به راهت ادامه دادی و به آشپز خونه رسیدی .
اجوما : سلام دخترم تو باید ا/ت باشی درسته؟
ا/ت : بله ، خوشبختم
اجوما : همچنین ، میتونی بری تابلو هارو دستمال بکشی ، اینم لباست اینو بپوش
*عکس لباسو میزارم*
[پرش زمانی به شام]
روی اُپن آشپز خونه نشسته بودی و غذات رو میخوردی
اجوما : ا/ت بیا کمک کن اینا رو بزار روی میز
ا/ت : چشم
به سمت سالن غذا خوری رفتی و غذا رو روی میز چیدی و تعظیم کوچیکی کردی و به آشپز خونه برگشتی [پرش زمانی به چند ساعت بعد]
همه خوابیده بودن تقریبا نیمه شب بود با لباس های خوابت روی تاب حیاط نشسته بودی و تاب میخوردی و به آسمون چشم دوخته بودی که صدایی از پشت سرت به گوشت رسید
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[Part ۱۲]
توی راهرو قدم میزدی و به در و دیوار نگاه میکردی که محکم به یکی خوردی آروم سرت رو برگردوندی و نگاش کردی .
ته: زود تر از اونی که فکر میکردم رسیدی
ا/ت : رسیدم ، دیگه باید برم اجوما منتظرمه
ته : تو کارای خونه بهت خوشبگذره
ا/ت : همچنین
ته : یه ذره به ثاحب خونه احترام بزار
جوابشو ندادی و به راهت ادامه دادی و به آشپز خونه رسیدی .
اجوما : سلام دخترم تو باید ا/ت باشی درسته؟
ا/ت : بله ، خوشبختم
اجوما : همچنین ، میتونی بری تابلو هارو دستمال بکشی ، اینم لباست اینو بپوش
*عکس لباسو میزارم*
[پرش زمانی به شام]
روی اُپن آشپز خونه نشسته بودی و غذات رو میخوردی
اجوما : ا/ت بیا کمک کن اینا رو بزار روی میز
ا/ت : چشم
به سمت سالن غذا خوری رفتی و غذا رو روی میز چیدی و تعظیم کوچیکی کردی و به آشپز خونه برگشتی [پرش زمانی به چند ساعت بعد]
همه خوابیده بودن تقریبا نیمه شب بود با لباس های خوابت روی تاب حیاط نشسته بودی و تاب میخوردی و به آسمون چشم دوخته بودی که صدایی از پشت سرت به گوشت رسید
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۷.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.