جادوی عشق پارت5❤️
بعد خدا حافظی با فاطمه و نازنین و مانا رفتم (اها یادم رفت اون دختره اسمش مانا بود) بشت مدرسه گفتم بال ها پدیدار و خواستم یه خورده پرواز کردم از جام تکون نخوردم و فقط بلند شدم و بال میزدم
از دید جیمین (علامت جیمین *)
*کلافه داشتم راه میرفتم که یک دفعه دیدم یه طرف مدرسه ام خواستم برگردم که یکدفعه یه صدا اومد نظرم رو به خودش جلب کرد برگشتم ببینم از کجاست اون صدا از پشت مدرسه بود رفتم نگاه کردم دیدم که یه دختره که بال داره و رو هوا بود😮
*اااااا..... ت... تو چجوری+یهو برگشتم دیدم یه پسر جوننن اونجا بود خیلی خوشتیپ بود+اااا چیزه من لطفا نترس *اخه چجوری امکان داره؟ +راستش من همون دختریم که قدرت های جادویی بهش سرایط کرده*اها خوشبختم +بعد اومد پایین و گفتم :همچنين *میتونم یه نگاه به بال هات بندازم؟ +اوه بله بیا نگاه کن*وایی خيلي باحاله+اهوم بال ها ناپدید*واو (بعد یه دفعه بال هاش ناپدید شدن)*اممم تو میتونی بعضی از چیز ها رو بگی درسته+اره میتونم ولی همه چیز رو نه*میتونی امروز با هم قرار بزاریم میخوام یه چیزی رو ازت بپرسم+اوه باشه حتما*راستی تو کدوم کلاسی؟ +من کلاس نهم3*عه منم پس با هم تو یه کلاسیم+اااا اره درسته😅*من میرم خدا حافظ 👋🏻 +خدا حافظ 👋🏻
رفتم سر کلاس بعد تو کلاس همش چشم رو اون سپره بود نمیتونستم چشم ازش بردارم نمیدونم چرا بعد از تموم شدن کلاس یه راست برگشتم خونه ساعت 10 برگشتم ساعت3 با اون پسر قرار داشتم حتی اسمش نپرسیدم🤦🏼♀️رفتم خونه هی بهش فک میکنم تا ساعت 2 و به این نتیجه رسیدم که دلمو بهش باختم💔اول رفتم یه دوش گرفتم و بعدش اومدم بیرون و یه لباس خوشکل پوشیدم (عکسش رو میزارم) و یه ارایش ملایم کردم و رفتم بیرون تو یه کافه باهاش قرار داشتم وارد کافه شدم دیدم رو یکی صندلی ها نشسته بود رفتم و روبهروش نشستم +سلام*سلام.... +اه اسمم سارا است*سارا+بله اسم تو چیه؟ *جیمین پارک جیمین +اها خب جیمین چی میخواستی ازم بپرسی؟ *خب اممم من از یه دختر خوشم میاد +(خدایا) اسمش چیه؟ *کلویی+اها * میخواستم بپرسم که اون دوسم داره یا نه +خب اممم جیمین یه لحظه بیا جلو تو چشام نگاه کن تا بتونم کلویی رو ببینم*باشه+(جیمین اومد جلو غرق چشماش شده بودم یهو یه دختر دیدم که یه پسر رو میبوسید) خب حالا میتونی بری عقب*خب چی دیدی؟ +امم خب یه دختر مشخصات کلویی رو فرض کنید (عکسش رو میزارم) که داشت یه پسر رو میبوسید.......
لطفاً لایک کنید و حمایت کنید
10 لایک تا پارت بعدی😘😘❤️
از دید جیمین (علامت جیمین *)
*کلافه داشتم راه میرفتم که یک دفعه دیدم یه طرف مدرسه ام خواستم برگردم که یکدفعه یه صدا اومد نظرم رو به خودش جلب کرد برگشتم ببینم از کجاست اون صدا از پشت مدرسه بود رفتم نگاه کردم دیدم که یه دختره که بال داره و رو هوا بود😮
*اااااا..... ت... تو چجوری+یهو برگشتم دیدم یه پسر جوننن اونجا بود خیلی خوشتیپ بود+اااا چیزه من لطفا نترس *اخه چجوری امکان داره؟ +راستش من همون دختریم که قدرت های جادویی بهش سرایط کرده*اها خوشبختم +بعد اومد پایین و گفتم :همچنين *میتونم یه نگاه به بال هات بندازم؟ +اوه بله بیا نگاه کن*وایی خيلي باحاله+اهوم بال ها ناپدید*واو (بعد یه دفعه بال هاش ناپدید شدن)*اممم تو میتونی بعضی از چیز ها رو بگی درسته+اره میتونم ولی همه چیز رو نه*میتونی امروز با هم قرار بزاریم میخوام یه چیزی رو ازت بپرسم+اوه باشه حتما*راستی تو کدوم کلاسی؟ +من کلاس نهم3*عه منم پس با هم تو یه کلاسیم+اااا اره درسته😅*من میرم خدا حافظ 👋🏻 +خدا حافظ 👋🏻
رفتم سر کلاس بعد تو کلاس همش چشم رو اون سپره بود نمیتونستم چشم ازش بردارم نمیدونم چرا بعد از تموم شدن کلاس یه راست برگشتم خونه ساعت 10 برگشتم ساعت3 با اون پسر قرار داشتم حتی اسمش نپرسیدم🤦🏼♀️رفتم خونه هی بهش فک میکنم تا ساعت 2 و به این نتیجه رسیدم که دلمو بهش باختم💔اول رفتم یه دوش گرفتم و بعدش اومدم بیرون و یه لباس خوشکل پوشیدم (عکسش رو میزارم) و یه ارایش ملایم کردم و رفتم بیرون تو یه کافه باهاش قرار داشتم وارد کافه شدم دیدم رو یکی صندلی ها نشسته بود رفتم و روبهروش نشستم +سلام*سلام.... +اه اسمم سارا است*سارا+بله اسم تو چیه؟ *جیمین پارک جیمین +اها خب جیمین چی میخواستی ازم بپرسی؟ *خب اممم من از یه دختر خوشم میاد +(خدایا) اسمش چیه؟ *کلویی+اها * میخواستم بپرسم که اون دوسم داره یا نه +خب اممم جیمین یه لحظه بیا جلو تو چشام نگاه کن تا بتونم کلویی رو ببینم*باشه+(جیمین اومد جلو غرق چشماش شده بودم یهو یه دختر دیدم که یه پسر رو میبوسید) خب حالا میتونی بری عقب*خب چی دیدی؟ +امم خب یه دختر مشخصات کلویی رو فرض کنید (عکسش رو میزارم) که داشت یه پسر رو میبوسید.......
لطفاً لایک کنید و حمایت کنید
10 لایک تا پارت بعدی😘😘❤️
۱۶.۴k
۰۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.