راه بازگشت پارت دوم

راه بازگشت پارت دوم
ا.ت:وقتی وارد دانشگاه شدم دیدم وایییی لیسا صمیمی ترین دوستم زمان مهدکودک تا الان تو این دانشگاهع یییییی که دیدم یکی از پشت محکم کوبوند تو کمرم برگشتم گفتم هوی چته الاغ
ته:دست درد نکنه ا.ت بعد سالها اومدی بد دهنی میکنی اصلا قهرم نا امیدم کردی 😂💔
ا.ت:وایییی تهیونگگگگگگ تویییی پریدم تو بقلش از خوشحالی
ته:اووو دختر چقدر عوض شدی دلم برات تنگ شده بود قیافت که از اون حالت اسکل بودن دراومده ولی خودتو نمیدونم 😂
ا.ت:خیلی بدی اه 💔😂
ا.ت:من رفتم
کجاااا بعد سالها اومدی بدون من حق نداری تکون بخوری
ا.ت بدون توجهی به ته دوید ته هم دوید دنبالش
ا.ت:لیساااااااااا (با داد و ذوق)
که لیسا برگشتو احوالو انا پرسیدنو بوس بقلو اینا دلم تنگیده و فلان که یهو............
۳لایک