chanlix
تکپارتی چانلیکس (درخواستی) پارت ۲
فردا
اماندا و لئو از هم طلاق گرفتن...فکر میکردن پسراشون با این کار ناراحت شن ، اما برعکس خوشحال شدن. از اینکه انقدر شاد بودن شوکه شده بودن که لئو چیزی یادش اومد.
لئو: اماندا..
آماندا: بله؟
لئو: یادمه قبلا فلیکس ، قبل از اینکه با تو ازدواج کنم بهم راجب عشقی که به یه پسر داشت گفت ، فکر میکنم اون..
آماندا: بنگ چان باشه؟
لئو: اره.
آماندا: این یعنی اونا میخوان باهم باشن..تو میزاری؟
لئو: معلومه که میزارم ، نکنه تو-
آماندا: معلومه که منم میزارم ، رابطه ما هیچ ربطی به اون دوتا نداره.
چانلیکس حرف های اونارو یواشکی شنیدن و از این بابت خوشحال شدن. کمی از اونها دور شدن و یجا نشست.
بنگ چان: فلیکس، خیلی خوشحالم که بهم رسیدیم ، عاشقتم.
فلیکس: منم عاشقتم.
بنگ چان اروم به سمت فلیکس رفت و بوسه ای چند ثانیه ای روی لب های اون گذاشت.
پایان~
فردا
اماندا و لئو از هم طلاق گرفتن...فکر میکردن پسراشون با این کار ناراحت شن ، اما برعکس خوشحال شدن. از اینکه انقدر شاد بودن شوکه شده بودن که لئو چیزی یادش اومد.
لئو: اماندا..
آماندا: بله؟
لئو: یادمه قبلا فلیکس ، قبل از اینکه با تو ازدواج کنم بهم راجب عشقی که به یه پسر داشت گفت ، فکر میکنم اون..
آماندا: بنگ چان باشه؟
لئو: اره.
آماندا: این یعنی اونا میخوان باهم باشن..تو میزاری؟
لئو: معلومه که میزارم ، نکنه تو-
آماندا: معلومه که منم میزارم ، رابطه ما هیچ ربطی به اون دوتا نداره.
چانلیکس حرف های اونارو یواشکی شنیدن و از این بابت خوشحال شدن. کمی از اونها دور شدن و یجا نشست.
بنگ چان: فلیکس، خیلی خوشحالم که بهم رسیدیم ، عاشقتم.
فلیکس: منم عاشقتم.
بنگ چان اروم به سمت فلیکس رفت و بوسه ای چند ثانیه ای روی لب های اون گذاشت.
پایان~
۶.۶k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.