عشق سخت
part ⁵
ا.ت :
انگار فرشته نجاتم بود ، ازش تشکر کردم و رفتم دنبال جیسو و نیلی ، رفتیم خونه .
فردا
امروز قرار بود کیم تهیونگ بیاد شرکت برای کارا . آماده شدم رفتم شرکت . وقتی رسیدم دیدم جیسو داره اشاره به یک طرف میکنه ، نگاه کردم دیدم وکیل پدرم هست ، رفتم سمتش و سلام کردم .
/ سلام آقای جئون
جئون : سلام دخترم خوبی
/ بله ممنون شما خوبید
جئون: ممنون ، امروز آمدم تا یک نامه که پدرت برای تو نوشته بوده رو بهت بدم .
/ چی ! چه نامه ای ، اصلا آقای جئون چرا ایستادید ؟ بفرمایید این طرف .
آقای جئون رو راهنمایی کردم طرف اتاقم ، دیوار موش داره موشم گوش ! رفتیم داخل اتاق و درو بستم
/ میگفتید آقای جئون
جئون : بله دخترم ، ببین پدرت قبل از مرگش این نامه رو برات نوشت
/ چرا زودتر بهم نگفتید
جئون: چون موقعش نرسیده بود
لبخندی زدم و گفتم
/ مینشنوم
ا.ت :
انگار فرشته نجاتم بود ، ازش تشکر کردم و رفتم دنبال جیسو و نیلی ، رفتیم خونه .
فردا
امروز قرار بود کیم تهیونگ بیاد شرکت برای کارا . آماده شدم رفتم شرکت . وقتی رسیدم دیدم جیسو داره اشاره به یک طرف میکنه ، نگاه کردم دیدم وکیل پدرم هست ، رفتم سمتش و سلام کردم .
/ سلام آقای جئون
جئون : سلام دخترم خوبی
/ بله ممنون شما خوبید
جئون: ممنون ، امروز آمدم تا یک نامه که پدرت برای تو نوشته بوده رو بهت بدم .
/ چی ! چه نامه ای ، اصلا آقای جئون چرا ایستادید ؟ بفرمایید این طرف .
آقای جئون رو راهنمایی کردم طرف اتاقم ، دیوار موش داره موشم گوش ! رفتیم داخل اتاق و درو بستم
/ میگفتید آقای جئون
جئون : بله دخترم ، ببین پدرت قبل از مرگش این نامه رو برات نوشت
/ چرا زودتر بهم نگفتید
جئون: چون موقعش نرسیده بود
لبخندی زدم و گفتم
/ مینشنوم
۲.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.