وحشی Part 6

وحشی Part 6

_ا/ت بریم
+میشه یه کوچولو دیگه بمونیم؟
_نه، دیر میشه
+باشه
رفتیم و نشستیم تو ماشین
چند مین بعد
+ممنونم
_خواهش
+خداحافظ
_(سر تکون داد)
در ماشین رو بستم و پیاده شدم کسی خونه نبود
رفتم تو اتاق و لباس هام رو عوض کردم (اسلاید دوم)
یه کوچولو پفیلا درست کردم و انیمشن میدیدم
که صدای در اومد. در رو باز کردم که چان گفت:
=سلام
+سلام، هانام کو؟
=هانات؟
+اره، کوش؟
=خونش
+میاوردیش اینجا دیگه!
=نمیخوام
+بدجنس، حالا خوش گذشت؟(پوزخند)
=به لطف شما، اومدم دنبالت نبودی بعد ته رو دیدم گفت تنها رفتی
+ت..تنها؟
=آره، مگه تنها نیومدی؟
+چ.. چرا تنها اومدم
من یکم خوابم میاد میرم بخوابم
=باشه
رفتم مسواک زدم و کارای لازم رو انجام دادم و رفتم تو تخت
ذهنم درگیر شده بود مگه تهیونگ به چانهو نگفت که من با اون بودم؟
دلیل کارش چی بود که بهش نگفت
تازه خودشم به من گفت به چان گفته!!
پسره ی عجیب غریب
سعی کردم مغزم رو ازاد کنم و بخوابم
«صبح»
از خواب بیدار شدم و رفتم کارام رو کردم
چان پایین بود داشت صبحونه میخورد گفتم:
+صبح بخیر
=صبح بخیر
+چان
=جانم؟
+میگم شماره هانا رو بهم میدی؟
=خیر
+چرااااا، بده دیگهه
=خیر
+چرا خب
=چونکه
+بده دیگه نمیخورمش که
=نه
+اصلا نده وقتی دیدمش خودم میگیرم، خسیس
=دیگه تو خواب ببینیش
+زهر مار (با داد)



لطفا لایک کنید 💕