سناریو کاکوچو..تقریبن
ا/ت: کاکوچو؟
کاکوچو:هوم؟
ا/ت: چرا باهام حرف میزنی نگام نمیکینی؟
کاکوچو: هان؟ نه چیزه...هیچی مهم نیس...
ا/ت:بخاطره منه؟
کاکوچو:چییی؟ نه تو بی نقصی فقط...من...
ا/ت:تو؟
کاکوچو:من نمیخام با صورتم بترسونم..!
ا/ت: ...🤣🤣🤣 واییییییی داری باهام شوخی میکنییییی؟
کاکوچو:من عجیب غریب به نظر میام !چشمام..زخمم همه اینا تورو*ا/ت صورته کاکوچو رو به سمته خودش میچرخونه لپاشو با دو تا دستاش فشار میده؛
ا/ت:تو احمقی؟
کاکوچو:منظورت اینه تو با این چیزا نمیترسی؟
ا/ت:تو چرا پرت و پلا میگی اخههه
من تورو خیلی دوست دارم چرا باید از دوست پسرم که چشمایه رنگی دارع و یه زخمه باحال هم رو صورتشه بترسم؟ تو خاصی کاکوچو! دیگه هم حق نداری وقتی باهام حرف میزنی بهم نگا نکنی وگرنه با چسب به دیوار میچسبونمت تا سرت ثابت بمونه فهمیدیییییی؟
*ببخشید کوتاه بود:]
کاکوچو:هوم؟
ا/ت: چرا باهام حرف میزنی نگام نمیکینی؟
کاکوچو: هان؟ نه چیزه...هیچی مهم نیس...
ا/ت:بخاطره منه؟
کاکوچو:چییی؟ نه تو بی نقصی فقط...من...
ا/ت:تو؟
کاکوچو:من نمیخام با صورتم بترسونم..!
ا/ت: ...🤣🤣🤣 واییییییی داری باهام شوخی میکنییییی؟
کاکوچو:من عجیب غریب به نظر میام !چشمام..زخمم همه اینا تورو*ا/ت صورته کاکوچو رو به سمته خودش میچرخونه لپاشو با دو تا دستاش فشار میده؛
ا/ت:تو احمقی؟
کاکوچو:منظورت اینه تو با این چیزا نمیترسی؟
ا/ت:تو چرا پرت و پلا میگی اخههه
من تورو خیلی دوست دارم چرا باید از دوست پسرم که چشمایه رنگی دارع و یه زخمه باحال هم رو صورتشه بترسم؟ تو خاصی کاکوچو! دیگه هم حق نداری وقتی باهام حرف میزنی بهم نگا نکنی وگرنه با چسب به دیوار میچسبونمت تا سرت ثابت بمونه فهمیدیییییی؟
*ببخشید کوتاه بود:]
۱۶.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.