1
1
Love dead
وقتی عاشق جونگ کوکی ولی اون یه سال بازیت داد ولی یونگی حتی با سرد بودنش دوست داشت اتو
ات ویو
امروز تولد کوک بثد رفتم محل کارش دیدم صدای اسم من میاد گثش دادم
کوک ایششش دختره نچسب یه سال باهاش بودم حالم بهم خورد عوقققق
جیمین اتو میگی
کوک نه عمش یه احساسه ایشش دختره نچسب زشت
ات با حرفایی که شنید قلبش گرف
رفت پشت بوم
ات خاست خودشو بندازه یونگی اومد
یونگی خوب بنظر میرسه
ات اینجا چیمیخوای بغض
یونگی بیا دست منو هم بگیر باهم بپریم
دست یونگیو گرف
یونگی به پایین نگا نکن باعث میشه بترسی
ات من میترسم ولی دلم میخواد زندگی کنم
یونگی اتو کشید عقب
رفتن پایین با کوک مواجه شدن کوک خاست اتو بکشه سمت خودش
یونگی هوی دستتو بهش نزن
کوک هیونگ اون دوس دختر....... فهنمیدی هه
ات دست یونگیو گرفنه بود
کوک خاست دستشو روی شونه ات بزاره که یونگی مانعش شد
کوک خب به درک باهات بازی کدم باید میفهمیدی
ات تو نباید با دخترا بازی کنی بغض
کوک خو ک چی
کوک اتو خاست بکشه یونگی مانعش شد
کوک هیونگ
یونگی، زهر مارو هیونگ توبااون دختره بازی کردی
کوک توهم بودی داخل جمع
یونگی ولی انکارش نکردم
کوک هیونگ بزار با ات کار دارم
یونگی اونو تا پشت بوم خودکشی بردی خالا میخوای با حرفات به قلبش گلوله بزنی بلند
کوک اون اون ناراحت
یونگی چیشد ناراحت شدی
ات یونگی برو اونطرف
ات جیمین راس میگه با دخترا بازی کنی یروز خودت برمیگردی که دیه نیستم
کوک هه من با تو
یونگی تو چشنداری ببینیش ولی من دارم تو فقط اندام رو میبینی الا فک میکنی این چاقه
کوک عاره
ات عاها بیا یچیزی دور کمرشو برداشت
ات عاها میبینی
یونگی بیا بریم
ات با شه
رفتن
ات هیونکگ
یونگی بهم نگو هیونگ بگو اوپا یا یونگی
ات بشه
یونگی ات
ات هوم
یونگی بهش گفتیم وقعی برمیگردی که دیگه نیستی
ات اوخوم
یونگی پس دلت مهمونی میخواد مثل بچگی
ات عاره
رفتن
کوک بریم خونه یونگی
جیمی باسه
همه رفتن اونجا داشتن از پشت شیشه نگا میکردن
یونگی خب دختر خانم خوشگل ما اینجا زندگی میکنن پیش ور دل گوربه
ات خنده ممنونم یونگی
یونگی خواهش بزار وسایلتو بیارم وسایلشو ب کمک برد بالا
ات من غذا درست میکنم
یونگی نه من
ات و یونگی گای بای بو
دوتا قیچی د اومد
اتپس دوتامون
یونگی باشه
شرو کردن درست کردن بعدش
ات بدو بینم جونن خوشمزست
یونگی اومم خوشمزست چطور کوک میگف بده
ات چمیدونم
یونگی خوشمان امد
ات خنده
ات رفلباساشو عوض کرد تا یونگی درو باز کرد اعضا رو دید اومد داخل
یونگی با بیسیم گوش
یونگی ات بدو اومدن خیلی اروم
ات بشه
لباس پوشید اومد پایین
خیلی خوشگل شده بود همه محوش شده بودن مخصوصا کوک
یونگی هویی منحرفا کجایییننن نامزدمه چش ندارین ببینین برین تو کوچه یکی ب دارین خنده
خندیدن باهم فک کردن نامزد رو الکی میگه ولی واقعی میگف
کوک واقعا نامزد
یونگی عاره
کوک •-•
بعدش
Love dead
وقتی عاشق جونگ کوکی ولی اون یه سال بازیت داد ولی یونگی حتی با سرد بودنش دوست داشت اتو
ات ویو
امروز تولد کوک بثد رفتم محل کارش دیدم صدای اسم من میاد گثش دادم
کوک ایششش دختره نچسب یه سال باهاش بودم حالم بهم خورد عوقققق
جیمین اتو میگی
کوک نه عمش یه احساسه ایشش دختره نچسب زشت
ات با حرفایی که شنید قلبش گرف
رفت پشت بوم
ات خاست خودشو بندازه یونگی اومد
یونگی خوب بنظر میرسه
ات اینجا چیمیخوای بغض
یونگی بیا دست منو هم بگیر باهم بپریم
دست یونگیو گرف
یونگی به پایین نگا نکن باعث میشه بترسی
ات من میترسم ولی دلم میخواد زندگی کنم
یونگی اتو کشید عقب
رفتن پایین با کوک مواجه شدن کوک خاست اتو بکشه سمت خودش
یونگی هوی دستتو بهش نزن
کوک هیونگ اون دوس دختر....... فهنمیدی هه
ات دست یونگیو گرفنه بود
کوک خاست دستشو روی شونه ات بزاره که یونگی مانعش شد
کوک خب به درک باهات بازی کدم باید میفهمیدی
ات تو نباید با دخترا بازی کنی بغض
کوک خو ک چی
کوک اتو خاست بکشه یونگی مانعش شد
کوک هیونگ
یونگی، زهر مارو هیونگ توبااون دختره بازی کردی
کوک توهم بودی داخل جمع
یونگی ولی انکارش نکردم
کوک هیونگ بزار با ات کار دارم
یونگی اونو تا پشت بوم خودکشی بردی خالا میخوای با حرفات به قلبش گلوله بزنی بلند
کوک اون اون ناراحت
یونگی چیشد ناراحت شدی
ات یونگی برو اونطرف
ات جیمین راس میگه با دخترا بازی کنی یروز خودت برمیگردی که دیه نیستم
کوک هه من با تو
یونگی تو چشنداری ببینیش ولی من دارم تو فقط اندام رو میبینی الا فک میکنی این چاقه
کوک عاره
ات عاها بیا یچیزی دور کمرشو برداشت
ات عاها میبینی
یونگی بیا بریم
ات با شه
رفتن
ات هیونکگ
یونگی بهم نگو هیونگ بگو اوپا یا یونگی
ات بشه
یونگی ات
ات هوم
یونگی بهش گفتیم وقعی برمیگردی که دیگه نیستی
ات اوخوم
یونگی پس دلت مهمونی میخواد مثل بچگی
ات عاره
رفتن
کوک بریم خونه یونگی
جیمی باسه
همه رفتن اونجا داشتن از پشت شیشه نگا میکردن
یونگی خب دختر خانم خوشگل ما اینجا زندگی میکنن پیش ور دل گوربه
ات خنده ممنونم یونگی
یونگی خواهش بزار وسایلتو بیارم وسایلشو ب کمک برد بالا
ات من غذا درست میکنم
یونگی نه من
ات و یونگی گای بای بو
دوتا قیچی د اومد
اتپس دوتامون
یونگی باشه
شرو کردن درست کردن بعدش
ات بدو بینم جونن خوشمزست
یونگی اومم خوشمزست چطور کوک میگف بده
ات چمیدونم
یونگی خوشمان امد
ات خنده
ات رفلباساشو عوض کرد تا یونگی درو باز کرد اعضا رو دید اومد داخل
یونگی با بیسیم گوش
یونگی ات بدو اومدن خیلی اروم
ات بشه
لباس پوشید اومد پایین
خیلی خوشگل شده بود همه محوش شده بودن مخصوصا کوک
یونگی هویی منحرفا کجایییننن نامزدمه چش ندارین ببینین برین تو کوچه یکی ب دارین خنده
خندیدن باهم فک کردن نامزد رو الکی میگه ولی واقعی میگف
کوک واقعا نامزد
یونگی عاره
کوک •-•
بعدش
۱۹.۲k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.