یادداشت
#یادداشت
📝 مسئول تراز انقلاب
در گردان خیبر که غالباً اهل کنگاور بودند، فرماندار شهر، شهردار و بسیاری دیگر از مسئولین شهر حضور داشتند. حضور فرماندار کنگاور در میان اعضای بسیج اگر چه عجیب نبود، اما غیرمعمول بود. معمولاً فرماندارها آن همه مشغول هستند که به سختی امکان حضور در همه عملیاتها نصیب شان می شود، اما فرماندار شهر کنگاور، برادر قلی وند، از آغاز تشکیل تیپ نبی اکرم (ص)، عملیاتی نبوده است که انجام شود و او در آن حضور نداشته باشد.»
متن بالا را سید مرتضی آوینی در کتاب گنجینه آسمانی اش در ۲۵اسفند ماه ۱۳۶۶ نوشته. درست ۱۰۳ روز بعد از این یادداشت، آقای فرماندار ما در عملیات مرصاد شهید شد. محمد رضا قلیوند یکی از دو فرماندار شهید کشور است که شرط پذیرشش برای قبول این مسئولیت، حضور در جبهه بود. در تمام سالهای جنگ هم هیچ چیز او را از این تصمیمش منصرف نکرد.
در زمان مسئولیتش هیچگاه از امکانات دولتی، استفاده شخصی نکرد. حتی یک بار با ماشین اداری، مادرش را در خیابان دید؛ پیاده شد، ماشین را پارک کرد و ایشان را با تاکسی به خانه رساند. در آن زمان که نفت کوپنی بود و مردم در سرما برای گرفتنش ساعتها در صف می ایستادند، هیچ وقت حاضر نشد برای خانواده اش بدون نوبت سوخت بگیرد. اینها فقط دو مثالِ خیلی معمولی از سبک زندگی چنین مردانی است که این روزها دارد در بین مسئولان دولتی تبدیل به مشتی افسانه دور و دست نیافتنی می شود. امروز ۲۹سال از آرام گرفتنش در عید قربان ۱۳۶۷ می گذرد. ساعاتی قبل از شهادت در وصیت نامه اش نوشته بود «خدایا تو خود شاهد باش که برای ادای تکلیف قدم به این مکان گذاشته ام و هدفم ... همراهی و حمایت بی چون و چرای رهبر آگاه است که در این برهه هر فریادی بی امام سکوت است و هر امتی بی امام سرگردان.»
#زینب_خزایی
#سیاسی
#سهشنبه۱۴شهریور۹۶
🌐 @AfkarPress
📝 مسئول تراز انقلاب
در گردان خیبر که غالباً اهل کنگاور بودند، فرماندار شهر، شهردار و بسیاری دیگر از مسئولین شهر حضور داشتند. حضور فرماندار کنگاور در میان اعضای بسیج اگر چه عجیب نبود، اما غیرمعمول بود. معمولاً فرماندارها آن همه مشغول هستند که به سختی امکان حضور در همه عملیاتها نصیب شان می شود، اما فرماندار شهر کنگاور، برادر قلی وند، از آغاز تشکیل تیپ نبی اکرم (ص)، عملیاتی نبوده است که انجام شود و او در آن حضور نداشته باشد.»
متن بالا را سید مرتضی آوینی در کتاب گنجینه آسمانی اش در ۲۵اسفند ماه ۱۳۶۶ نوشته. درست ۱۰۳ روز بعد از این یادداشت، آقای فرماندار ما در عملیات مرصاد شهید شد. محمد رضا قلیوند یکی از دو فرماندار شهید کشور است که شرط پذیرشش برای قبول این مسئولیت، حضور در جبهه بود. در تمام سالهای جنگ هم هیچ چیز او را از این تصمیمش منصرف نکرد.
در زمان مسئولیتش هیچگاه از امکانات دولتی، استفاده شخصی نکرد. حتی یک بار با ماشین اداری، مادرش را در خیابان دید؛ پیاده شد، ماشین را پارک کرد و ایشان را با تاکسی به خانه رساند. در آن زمان که نفت کوپنی بود و مردم در سرما برای گرفتنش ساعتها در صف می ایستادند، هیچ وقت حاضر نشد برای خانواده اش بدون نوبت سوخت بگیرد. اینها فقط دو مثالِ خیلی معمولی از سبک زندگی چنین مردانی است که این روزها دارد در بین مسئولان دولتی تبدیل به مشتی افسانه دور و دست نیافتنی می شود. امروز ۲۹سال از آرام گرفتنش در عید قربان ۱۳۶۷ می گذرد. ساعاتی قبل از شهادت در وصیت نامه اش نوشته بود «خدایا تو خود شاهد باش که برای ادای تکلیف قدم به این مکان گذاشته ام و هدفم ... همراهی و حمایت بی چون و چرای رهبر آگاه است که در این برهه هر فریادی بی امام سکوت است و هر امتی بی امام سرگردان.»
#زینب_خزایی
#سیاسی
#سهشنبه۱۴شهریور۹۶
🌐 @AfkarPress
۷۹۲
۱۷ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.