Swim sin
Swim sin
Part¹⁶
تهیونگ پس از اطمینان از پسرش به سمت کییونگ برگشت و اولین مشتشو تو صورتش کوبید.
_ هع.. تو فکر کرده بودی میتونی کاری بکنی؟
_ من کارامو کردم کیم... من بهش دست زدم.. به بدن قشنگ و خوش فرمش.. من رو بدنش مارک گذاشتم.. اما در این حال یکم زخمی هم شد.. وقتی دستاشو بسته بودم و داشت التماس میکرد لمسش نکنم خیلی لذتبخش بود.. مخصوصا وقتی با اینکه داشت گریه میکرد و فقط اسم تورو صدا میکرد من روش خیمه زده بودم و داشتم ما-..
تهیونگ دیگه صبرش تموم شد و گلوله ای تو مغزش و بعد تو قلبش خالی کرد و کلتشو به کمرش برگردوند.
_ برو به جهنم!
به آدماش اشاره کرد تا همه چیو روبهراه کنن.
سوار ماشین شد.. درست کنار جونگکوک.
و جونگکوک سرشو روی پاهای تهیونگ گذاشت و بهش خیره شد.
_ فکر کردم.. فکر کردم نیومدی.
_ مگه میشه نیام ماه من؟
اولین قطره اشک جونگکوک از چشمش جاری شد.
_ اون..اون بدون احازه من بدنمو لمس کرد.
_ میدونم.. من متاسفم! نتونستم مواظبت باشم
_ منو ببوس.. جوری که هیچ اثری از کاراش روم نباشه. منو مال خودت کن تا هیچکس نتونه بهم دست بزنه.
تهیونگ از حرف جونگکوک تعجب کرد ولی خم شد و لباشو روی لبای پسرش گذاشت.
مک آرومی به لب پایینیش زد و شروع کرد به آروم بوسیدن پسرش.
جونگکوک همراهیش میکرد و یقشو گرفت و بیشتر کشید و بهش فهموند که یکم محکمتر و تندتر اونو ببوسه. پس تهیونگ هم زبونشو داخل حفره دهن جونگکوک کرد و شروع کرد به خیس و عمیق بوسیدنش.
جونگکوک که نفسکم آورده بود تهیونگ رو کمی هل داد و ازش جدا شد و روی پاهاش نشست و دوباره یقشو گرفت و شروع کردن به بوسیدن هم.
ماشین به راه افتاد ولی اونا بازهم مشغول بوسیدن هم بودن.
جونگکوک کمی از تهیونگ جدا شد و با نفس داغش زمزمه کرد.
_ کیم تهیونگ-..
مکی به لب بالایی تهیونگ زد و ادامه داد.
_ منو مال خودت کن..
بین حرفهاش هربار مکی به لب تهیونگ میزد درست مثل کار تهیونگ که توی تراس کرده بود.
_ همین امروز
.
_ روی اون تخت فاکیت!
بعد حرفش دوباره به عمیق بوسیدن هم ادامه دادن. صدای لباشون ماشین رو پر کرده بود و این تهیونگ رو بیشتر تحر.ک میکرد.
ماشین بالاخره توقف کرد و مرد راننده درو باز کرد و با دیدن صحنه روبروش متعجب شد ولی تهیونگ جونگکوک رو توی بغلش گرفت و از ماشین پیاده شد و داخل عمارت رفت.
از پله ها بالا رفت و در اتاقشو باز کرد و پس از ورود درو با پاش بست و به سمت تخت رفت و جونگکوک رو روی تخت گذاشت.
گایز ببخشید اصماتشو نمیتونم بنویسم چون ویسگون محترم اجازه نمیده
*بخش اصمات آپلود شد
https://wisgoon.com/p/TQJU7PWIZX/
شرایط دو پارت بعدی:
لایک:۱۸
کامنت:۸
اگر حمایتاتون خیلی زیاد باشه بیشتر میزارم
Part¹⁶
تهیونگ پس از اطمینان از پسرش به سمت کییونگ برگشت و اولین مشتشو تو صورتش کوبید.
_ هع.. تو فکر کرده بودی میتونی کاری بکنی؟
_ من کارامو کردم کیم... من بهش دست زدم.. به بدن قشنگ و خوش فرمش.. من رو بدنش مارک گذاشتم.. اما در این حال یکم زخمی هم شد.. وقتی دستاشو بسته بودم و داشت التماس میکرد لمسش نکنم خیلی لذتبخش بود.. مخصوصا وقتی با اینکه داشت گریه میکرد و فقط اسم تورو صدا میکرد من روش خیمه زده بودم و داشتم ما-..
تهیونگ دیگه صبرش تموم شد و گلوله ای تو مغزش و بعد تو قلبش خالی کرد و کلتشو به کمرش برگردوند.
_ برو به جهنم!
به آدماش اشاره کرد تا همه چیو روبهراه کنن.
سوار ماشین شد.. درست کنار جونگکوک.
و جونگکوک سرشو روی پاهای تهیونگ گذاشت و بهش خیره شد.
_ فکر کردم.. فکر کردم نیومدی.
_ مگه میشه نیام ماه من؟
اولین قطره اشک جونگکوک از چشمش جاری شد.
_ اون..اون بدون احازه من بدنمو لمس کرد.
_ میدونم.. من متاسفم! نتونستم مواظبت باشم
_ منو ببوس.. جوری که هیچ اثری از کاراش روم نباشه. منو مال خودت کن تا هیچکس نتونه بهم دست بزنه.
تهیونگ از حرف جونگکوک تعجب کرد ولی خم شد و لباشو روی لبای پسرش گذاشت.
مک آرومی به لب پایینیش زد و شروع کرد به آروم بوسیدن پسرش.
جونگکوک همراهیش میکرد و یقشو گرفت و بیشتر کشید و بهش فهموند که یکم محکمتر و تندتر اونو ببوسه. پس تهیونگ هم زبونشو داخل حفره دهن جونگکوک کرد و شروع کرد به خیس و عمیق بوسیدنش.
جونگکوک که نفسکم آورده بود تهیونگ رو کمی هل داد و ازش جدا شد و روی پاهاش نشست و دوباره یقشو گرفت و شروع کردن به بوسیدن هم.
ماشین به راه افتاد ولی اونا بازهم مشغول بوسیدن هم بودن.
جونگکوک کمی از تهیونگ جدا شد و با نفس داغش زمزمه کرد.
_ کیم تهیونگ-..
مکی به لب بالایی تهیونگ زد و ادامه داد.
_ منو مال خودت کن..
بین حرفهاش هربار مکی به لب تهیونگ میزد درست مثل کار تهیونگ که توی تراس کرده بود.
_ همین امروز
.
_ روی اون تخت فاکیت!
بعد حرفش دوباره به عمیق بوسیدن هم ادامه دادن. صدای لباشون ماشین رو پر کرده بود و این تهیونگ رو بیشتر تحر.ک میکرد.
ماشین بالاخره توقف کرد و مرد راننده درو باز کرد و با دیدن صحنه روبروش متعجب شد ولی تهیونگ جونگکوک رو توی بغلش گرفت و از ماشین پیاده شد و داخل عمارت رفت.
از پله ها بالا رفت و در اتاقشو باز کرد و پس از ورود درو با پاش بست و به سمت تخت رفت و جونگکوک رو روی تخت گذاشت.
گایز ببخشید اصماتشو نمیتونم بنویسم چون ویسگون محترم اجازه نمیده
*بخش اصمات آپلود شد
https://wisgoon.com/p/TQJU7PWIZX/
شرایط دو پارت بعدی:
لایک:۱۸
کامنت:۸
اگر حمایتاتون خیلی زیاد باشه بیشتر میزارم
۱۶.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.