مرگ آروم فصل دووم p7
p7
بچه ها این پارت و گذاشته بودم یانه؟
P7
حال ندارم خیلی با جزییات بنویسم.
ا/ت به نگهبانا گفت این خدمتکارم ببرن و باکلی دردسر اونام قبول کردن ا/ت هم تو چمدون قایم شد و اونو توی صندوق گذاشتن.
فلش یونگی:نامجون به خاطر یه ماموریت یهویی مجبور شد بره ژاپن من و تهیونگ و فرستاد تا مراقب اوضاع کره و عمارت مخصوصا دوست دخترش ا/ت باشیم من تاحالا اونو ندیدم ،اما اونجور که تهیونگ تعریف میکرد خوشگل و باهوشه ،به هرحال باید حواسم بهش باشه تا دردسر درست نکنه وگرنه نامجون هممون رو سلاخی میکنه .پایان فلش.
تهیونگ:به عمارت رسیدیم خیلی خلوته هیچکی غیر از آجوما تو عمارت نیست.
یونگی:چه خبره چرا انقدر خلوته؟
تهیونگ:نمیدونم ،آجوما؟
آجوما:بله قربان، بفرمایید؟
تهیونگ:اینجا چه خبره چرا انقدر خلوته؟
آجوما:قربان خدمتکارا همشون رفتن مرخصی.
تهیونگ:آها .ا/ت کجا است ؟ناهار خورده؟
آجوما:تو اتاقشونن ارباب دستور دادن از اتاق خارج نشن و هنوز ناهار نخوردن.
تهیونگ:میرم بیارمش باهم ناهار بخوریم.سریع میز رو آماده کن.
آجوما:چشم قربان
یونگی:هعی مگه نشنیدی گفت نباید از اتاق بیاد بیرون.
تهیونگ:ولش کن نامجون که الان اینجا نیست .تازشم باتو حوصلم سر میره.
یونگی:با من حوصلت سر میره؟ چقدر عوضی ای تو
تهیونگ:ایش ولم کن بزار برم عه
بچه ها این پارت و گذاشته بودم یانه؟
P7
حال ندارم خیلی با جزییات بنویسم.
ا/ت به نگهبانا گفت این خدمتکارم ببرن و باکلی دردسر اونام قبول کردن ا/ت هم تو چمدون قایم شد و اونو توی صندوق گذاشتن.
فلش یونگی:نامجون به خاطر یه ماموریت یهویی مجبور شد بره ژاپن من و تهیونگ و فرستاد تا مراقب اوضاع کره و عمارت مخصوصا دوست دخترش ا/ت باشیم من تاحالا اونو ندیدم ،اما اونجور که تهیونگ تعریف میکرد خوشگل و باهوشه ،به هرحال باید حواسم بهش باشه تا دردسر درست نکنه وگرنه نامجون هممون رو سلاخی میکنه .پایان فلش.
تهیونگ:به عمارت رسیدیم خیلی خلوته هیچکی غیر از آجوما تو عمارت نیست.
یونگی:چه خبره چرا انقدر خلوته؟
تهیونگ:نمیدونم ،آجوما؟
آجوما:بله قربان، بفرمایید؟
تهیونگ:اینجا چه خبره چرا انقدر خلوته؟
آجوما:قربان خدمتکارا همشون رفتن مرخصی.
تهیونگ:آها .ا/ت کجا است ؟ناهار خورده؟
آجوما:تو اتاقشونن ارباب دستور دادن از اتاق خارج نشن و هنوز ناهار نخوردن.
تهیونگ:میرم بیارمش باهم ناهار بخوریم.سریع میز رو آماده کن.
آجوما:چشم قربان
یونگی:هعی مگه نشنیدی گفت نباید از اتاق بیاد بیرون.
تهیونگ:ولش کن نامجون که الان اینجا نیست .تازشم باتو حوصلم سر میره.
یونگی:با من حوصلت سر میره؟ چقدر عوضی ای تو
تهیونگ:ایش ولم کن بزار برم عه
۲.۸k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.