چند پارتی از شوگا پارت ۳ / درخواستی
چی یعنی اون زن شوگاعه؟
_خب که چی؟اصلا اون بچه به من چه ربطی داره؟
#یاااا دdی چرا اینجور میگی؟بچم میشنوه ناراحت میشه..
_خودت و بچت برید به درک..
اممم...فکر کنم بهتره من برم
خواستم برم که یهو شوگا مچ دستمو گرفت و کشید..
_تو هیچ جا نمیری کوچولو..
ولی شوگا تو..
#ولش کن بزار گورشو گم کنه..
_تو دهنتو ببند..
#صبر کن...نکنه تو داری بهم خیانت میکنی؟
_اون کشی که اول خیانت کرد من نبودم خود تو بودی حالا هم گمشو
#یعنی تو واقعا...اون قضیه تقصیر من نبود..تقصیر تو بود که دوستت رو آوردی خونه..اون به زور بهم تjاوز کرد..(گریه
_هه کیو گول میزنی؟..من خودم به اون گفتم بیاد که وفاداری تو نسبت به خودم رو بفهمم..که اون بهم گفت هنوز حرفشو کامل نزده بود که تو قبول کردی..
#ولی دdی تو بعدش منو بfاک دادی..پس این بچه چی میشه؟
_با شناختی که ازت دارم بعد از اون قضیه مطمئنم تا الان زیر خیلیا بودی
#ولی..
_گمشوووو(عربده
آروم باش شوگا..
_من آرومم تو نترس..
بعد دستمو کشید و رفتیم داخل..
_خب کوچولو یادت نره ها تو باید از این به بعد اینجا بمونی..
چشم..
_به عنوان خدمتکار که نیاوردمت که میگی چشم😐
باشه شوگا..یه سوال بپرسم..
_چی؟
معنی شوگا چیه؟
_خب..میدونی..شوگا اسم واقعیم نیست..اسم واقعیم یونگیه..مین یونگی
آها اسم قشنگیه یونگی..
روز ها پشت سر هم عبور میکردن و علاقه ی من به شوگا بیشتر میشد ولی اون با من مثل یه دوست رفتار میکرد و این منو ناراحت میکرد..رفتم صبحونه رو بچینم دیدم آمادس!یه لیوان آب اونجا بود برداشتم و خوردمش که شوگا هم اومد..
سلام یونگی جونمممم
_سلام فسقلییی
یاااا تو که باز گفتی فسقلی..(اخم کیوت
_چند بار گفتم کیوت نباش وگرنه تضمینی برای سالم موندنت نمیکنم؟
یااا شوگا باز شروع نکن..
_ولی میدونی چیه مم دوست دارم از امروز شروع کنم..
منظورت چ..چیه؟
آروم آروم اومد سمتم منم اونقدر عقب رفتم که با دیوار برخورد کردم..
چیکار میخوای ب..بکنی؟..شوگ..
حرفم با برخورد لbاش با لbام قطع شد..اون داشت منو..نه اون که گفت..ولی پس چرا تمام این مدت باهام مثل یه دوست عادی رفتار میکرد؟آروم دستمو روی روی sینش گذاشتم که ازم جدا شد..تو چشماش زل زدم..
شوگا تو..
_آره..من دوستت دا....دوستت دارم
یه دفعه بغلش کردم..
منم دوستت دارم..نه من عاشقتممم
با چشمای گشاد نگاه کرد..
_من فکر میکردم تو..
خب من از همون اولش عاشقت شدم..ولی خجالت میکشیدم بگم..
بعد سرمو پایین انداختم..
دستشو روی کمرم گذاشت و بالا پایین میکرد..یه دفعه دستشو برد پایین تر!..کم کم داشت بهم اساس گرما دست میداد..
هوففف چقدر گرمه..من میرم کولرو بیشتر کنم..
_بیب نکنه..
نخیر هیچم تhریک نشدم..
یه دفعه زد زیر خنده..این چشه؟
_آها حالا مطمئنم که شدی..(خنده
...
_خب که چی؟اصلا اون بچه به من چه ربطی داره؟
#یاااا دdی چرا اینجور میگی؟بچم میشنوه ناراحت میشه..
_خودت و بچت برید به درک..
اممم...فکر کنم بهتره من برم
خواستم برم که یهو شوگا مچ دستمو گرفت و کشید..
_تو هیچ جا نمیری کوچولو..
ولی شوگا تو..
#ولش کن بزار گورشو گم کنه..
_تو دهنتو ببند..
#صبر کن...نکنه تو داری بهم خیانت میکنی؟
_اون کشی که اول خیانت کرد من نبودم خود تو بودی حالا هم گمشو
#یعنی تو واقعا...اون قضیه تقصیر من نبود..تقصیر تو بود که دوستت رو آوردی خونه..اون به زور بهم تjاوز کرد..(گریه
_هه کیو گول میزنی؟..من خودم به اون گفتم بیاد که وفاداری تو نسبت به خودم رو بفهمم..که اون بهم گفت هنوز حرفشو کامل نزده بود که تو قبول کردی..
#ولی دdی تو بعدش منو بfاک دادی..پس این بچه چی میشه؟
_با شناختی که ازت دارم بعد از اون قضیه مطمئنم تا الان زیر خیلیا بودی
#ولی..
_گمشوووو(عربده
آروم باش شوگا..
_من آرومم تو نترس..
بعد دستمو کشید و رفتیم داخل..
_خب کوچولو یادت نره ها تو باید از این به بعد اینجا بمونی..
چشم..
_به عنوان خدمتکار که نیاوردمت که میگی چشم😐
باشه شوگا..یه سوال بپرسم..
_چی؟
معنی شوگا چیه؟
_خب..میدونی..شوگا اسم واقعیم نیست..اسم واقعیم یونگیه..مین یونگی
آها اسم قشنگیه یونگی..
روز ها پشت سر هم عبور میکردن و علاقه ی من به شوگا بیشتر میشد ولی اون با من مثل یه دوست رفتار میکرد و این منو ناراحت میکرد..رفتم صبحونه رو بچینم دیدم آمادس!یه لیوان آب اونجا بود برداشتم و خوردمش که شوگا هم اومد..
سلام یونگی جونمممم
_سلام فسقلییی
یاااا تو که باز گفتی فسقلی..(اخم کیوت
_چند بار گفتم کیوت نباش وگرنه تضمینی برای سالم موندنت نمیکنم؟
یااا شوگا باز شروع نکن..
_ولی میدونی چیه مم دوست دارم از امروز شروع کنم..
منظورت چ..چیه؟
آروم آروم اومد سمتم منم اونقدر عقب رفتم که با دیوار برخورد کردم..
چیکار میخوای ب..بکنی؟..شوگ..
حرفم با برخورد لbاش با لbام قطع شد..اون داشت منو..نه اون که گفت..ولی پس چرا تمام این مدت باهام مثل یه دوست عادی رفتار میکرد؟آروم دستمو روی روی sینش گذاشتم که ازم جدا شد..تو چشماش زل زدم..
شوگا تو..
_آره..من دوستت دا....دوستت دارم
یه دفعه بغلش کردم..
منم دوستت دارم..نه من عاشقتممم
با چشمای گشاد نگاه کرد..
_من فکر میکردم تو..
خب من از همون اولش عاشقت شدم..ولی خجالت میکشیدم بگم..
بعد سرمو پایین انداختم..
دستشو روی کمرم گذاشت و بالا پایین میکرد..یه دفعه دستشو برد پایین تر!..کم کم داشت بهم اساس گرما دست میداد..
هوففف چقدر گرمه..من میرم کولرو بیشتر کنم..
_بیب نکنه..
نخیر هیچم تhریک نشدم..
یه دفعه زد زیر خنده..این چشه؟
_آها حالا مطمئنم که شدی..(خنده
...
۳.۲k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.