فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part³³
ویو جونگکوک
داشتم با ماشین میرفتم دنبال ا.ت بهم گفته بود که با ماشین نرم دنبالش خودم خیلی دوست داشتم که با ا.ت پیاده برم خونه اینطوری وقت بیشتری رو باهاش بودم از این که بیش باشم راضیم
رسیدم محل کار ا.ت دیدم که یه دختری داره در مغازه رو میبنده سریع ماشین رو پارک کردم جلوی مغازه پیاده شدم رفتم ازش پرسیدم...
_سلام ببخشید خانم چرا در میبندید؟
<سلام آخه دیگه ساعت کاری تموم شده دارم میرم
_من امده بودم دنبال یکی از کامنتداتون باهم دستیم ولی مثل اینکه رفته؟
<کی رو میگید؟
_ا.ت کیم ا.ت
<ا.ت؟
_اره کی رفت؟
<خب راستش منم دوست ا.ت اینجا ولی ا.ت امروز نیومد؟
_چیییییی؟چراا؟
<منم نمی دونم هرچی زنگ زدم برنداشت؟
_برنداشت؟
<اره
_من یه زنگ بزنم به ا.ت
(زنگ نمیزنه جواب نمیده)
_برنداشت
<ببخشید من باید برم خونه اگه از ا.ت خبری شد بهش بگید به من زنگ بزنه اسمم بورا س
_باشه
(بورا میره)
ویو جونگکوک
ا.ت پس کجا رفته که نیومده سرکار
(جونگکوک خیلی به ا.ت زنگ میزنه توی خیابون دنبال ا.ت میگرده اما نه ا.ت رو میدا میکنه نه گوشیش رو برمیداره)
هر جی زنگ میزنم بهش جواب نمیده پیداش کنم حسابش رو میرسم
(جونگکوک تا ۱۰نیم دنبال ا.ت میگرده که زنگ میزنه به ا.ت گوشیش رو برمیداره)
زنگ زدم به ا.ت گوشیش رو برداشت خیلی سرش داد زدن که گفت مریضه تا گفت مریضه توی خونه خواب بوده دیگه اعصبانی نبودم خیالم راحت شد که توی خونه بوده
تلفن رو قطع کردم رفتم سمت خونه تا رسیدم رفتم توی خونه کفشانو در آوردم رفتم دیدم که ا.ت روی مبل توی حال دراز کشیده خوابش برده رفتم بالا سرش خیلی قشنگ کیوت خوابش برده بود اینقدر قشنگ خوابیده بود که دلم نیومد بیدارش کنم هیمن طوری که خواب بود بلندش کردم بردمش توی اتاقشم اصلا بیدار نشد رفتم پتو رو روش کشیدم رفتم زنگ زدم به دکتر گفتم بیاد تا ا.ت رو معاینه کنه اگه بیدار بشه نمیزاره که ببرمش دکتر برا همین همینطوری که خوابیده بود دکتر معاینه اش کرد گفت...
دکتر:چیزه خواستی نیست فقط سرماخورده براش دارو مینویسم اینارو تهیه کنید سروقت بخوره غذای گرم مثل سوپ بخوره وقتی که بیدار شد بره یه دوش آب گرم بگیره حالش بهتر میشه اینم گواهیهشه تا دو روز جای نره تا خوب شده
_باشه
دکتر:مواظبش باشید
_باش حواسم بهش هست
(دکتر رو تا دم در همراهی میکنه بعد میره بالا سر ا.ت میگه...)
_خیلی خوشگلی ا.ت
(سر ا.ت رو نوازش میکنه ا.ت از خواب بیدار میشه)
ویو ا.ت
تلفن رو که قطع کردم گرفتم خوابیدم خیلی خوابم میومد وقتی که بیدار شدم دیدم توی اتاق خودمم جونگکوک نشسته کنار تختم داره نگام میکنه بهش گفتم...
+تو کی امدی؟
(بلند میشه میشینه)
_یه ده دیقه پیش
+من توی حال خوابیده بودم که؟
_اره آوردم اینجا
+آهان
part³³
ویو جونگکوک
داشتم با ماشین میرفتم دنبال ا.ت بهم گفته بود که با ماشین نرم دنبالش خودم خیلی دوست داشتم که با ا.ت پیاده برم خونه اینطوری وقت بیشتری رو باهاش بودم از این که بیش باشم راضیم
رسیدم محل کار ا.ت دیدم که یه دختری داره در مغازه رو میبنده سریع ماشین رو پارک کردم جلوی مغازه پیاده شدم رفتم ازش پرسیدم...
_سلام ببخشید خانم چرا در میبندید؟
<سلام آخه دیگه ساعت کاری تموم شده دارم میرم
_من امده بودم دنبال یکی از کامنتداتون باهم دستیم ولی مثل اینکه رفته؟
<کی رو میگید؟
_ا.ت کیم ا.ت
<ا.ت؟
_اره کی رفت؟
<خب راستش منم دوست ا.ت اینجا ولی ا.ت امروز نیومد؟
_چیییییی؟چراا؟
<منم نمی دونم هرچی زنگ زدم برنداشت؟
_برنداشت؟
<اره
_من یه زنگ بزنم به ا.ت
(زنگ نمیزنه جواب نمیده)
_برنداشت
<ببخشید من باید برم خونه اگه از ا.ت خبری شد بهش بگید به من زنگ بزنه اسمم بورا س
_باشه
(بورا میره)
ویو جونگکوک
ا.ت پس کجا رفته که نیومده سرکار
(جونگکوک خیلی به ا.ت زنگ میزنه توی خیابون دنبال ا.ت میگرده اما نه ا.ت رو میدا میکنه نه گوشیش رو برمیداره)
هر جی زنگ میزنم بهش جواب نمیده پیداش کنم حسابش رو میرسم
(جونگکوک تا ۱۰نیم دنبال ا.ت میگرده که زنگ میزنه به ا.ت گوشیش رو برمیداره)
زنگ زدم به ا.ت گوشیش رو برداشت خیلی سرش داد زدن که گفت مریضه تا گفت مریضه توی خونه خواب بوده دیگه اعصبانی نبودم خیالم راحت شد که توی خونه بوده
تلفن رو قطع کردم رفتم سمت خونه تا رسیدم رفتم توی خونه کفشانو در آوردم رفتم دیدم که ا.ت روی مبل توی حال دراز کشیده خوابش برده رفتم بالا سرش خیلی قشنگ کیوت خوابش برده بود اینقدر قشنگ خوابیده بود که دلم نیومد بیدارش کنم هیمن طوری که خواب بود بلندش کردم بردمش توی اتاقشم اصلا بیدار نشد رفتم پتو رو روش کشیدم رفتم زنگ زدم به دکتر گفتم بیاد تا ا.ت رو معاینه کنه اگه بیدار بشه نمیزاره که ببرمش دکتر برا همین همینطوری که خوابیده بود دکتر معاینه اش کرد گفت...
دکتر:چیزه خواستی نیست فقط سرماخورده براش دارو مینویسم اینارو تهیه کنید سروقت بخوره غذای گرم مثل سوپ بخوره وقتی که بیدار شد بره یه دوش آب گرم بگیره حالش بهتر میشه اینم گواهیهشه تا دو روز جای نره تا خوب شده
_باشه
دکتر:مواظبش باشید
_باش حواسم بهش هست
(دکتر رو تا دم در همراهی میکنه بعد میره بالا سر ا.ت میگه...)
_خیلی خوشگلی ا.ت
(سر ا.ت رو نوازش میکنه ا.ت از خواب بیدار میشه)
ویو ا.ت
تلفن رو که قطع کردم گرفتم خوابیدم خیلی خوابم میومد وقتی که بیدار شدم دیدم توی اتاق خودمم جونگکوک نشسته کنار تختم داره نگام میکنه بهش گفتم...
+تو کی امدی؟
(بلند میشه میشینه)
_یه ده دیقه پیش
+من توی حال خوابیده بودم که؟
_اره آوردم اینجا
+آهان
۶.۰k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.