عاشقای 3ساله منوببخشندجانم رقیه
عاشقای 3ساله منوببخشندجانم رقیه
باباحسین آخه چرا دیرامدی
باباحسین تاکه شدم پیرامدی
باباحسین شمر منو تازیانه زد
باباحسین منو به هر بهونه زد
باباحسین بودی به روی نیزه ها
باباحسین بودم به زیر دست وپا
باباحسین از زجروحرمله نگو
باباحسین ازدوری قافله نگو
باباحسین تازجر بی حیا رسید
باباحسین بدجوری موهامو کشید
باباحسین بالاسرمن امدند
باباحسین تامیتونستندمیزدند
باباحسین رقیه ناله سرداده
باباحسین دندون شیریش افتاده
باباحسین کمرمن دردمیکنه
باباحسین این سرمن دردمیکنه
باباحسین دنبال من ی گرگ بودش
باباحسین دستاش چقدربزرگ بودش
بابا حسین سیلی روی سیلی بوده
باباحسین صورت من نیلی شده
باباحسین همه به ما ننگ میزدند
باباحسین به سرتوسنگ میزدند
باباحسین پهلو من دردمیکنه
باباحسین بازوی من درد میکنه
باباحسین عمه جون من خسته شد
باباحسین تاپهلویم شکسته شد
باباحسین آتیش میریختندروسرم
باباحسین چیزی نمونده ازمعجرم
خداحافظ شهزاده رقیه خداحافظ
باباحسین آخه چرا دیرامدی
باباحسین تاکه شدم پیرامدی
باباحسین شمر منو تازیانه زد
باباحسین منو به هر بهونه زد
باباحسین بودی به روی نیزه ها
باباحسین بودم به زیر دست وپا
باباحسین از زجروحرمله نگو
باباحسین ازدوری قافله نگو
باباحسین تازجر بی حیا رسید
باباحسین بدجوری موهامو کشید
باباحسین بالاسرمن امدند
باباحسین تامیتونستندمیزدند
باباحسین رقیه ناله سرداده
باباحسین دندون شیریش افتاده
باباحسین کمرمن دردمیکنه
باباحسین این سرمن دردمیکنه
باباحسین دنبال من ی گرگ بودش
باباحسین دستاش چقدربزرگ بودش
بابا حسین سیلی روی سیلی بوده
باباحسین صورت من نیلی شده
باباحسین همه به ما ننگ میزدند
باباحسین به سرتوسنگ میزدند
باباحسین پهلو من دردمیکنه
باباحسین بازوی من درد میکنه
باباحسین عمه جون من خسته شد
باباحسین تاپهلویم شکسته شد
باباحسین آتیش میریختندروسرم
باباحسین چیزی نمونده ازمعجرم
خداحافظ شهزاده رقیه خداحافظ
۸۴۲
۲۵ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.