🌼وانشات تک پارتی از تهیونگ 🌼 🐰بعدی از کی باشه🐰
الان ۸ماه هست که با تهیونگ رابطه دارم (رابطه همون دوست پسر دوست دختر )
من ات (همون ا/ت)
هستم من ۲۳ سالمه وطراحی مد کار میکنم
(علامت ات+ علامت تهیونگ_)
+این اواخر زیاد مهلم نمیزاره اصلا بهم پیام یا زنگی نمی زنه نمی دونم چش شده رفتارش باهام خیلی سرده واقعا نمی دونم چی کار کنم
امروز تولدمه همه ی دوستام حتی اعضا هم زنگ زدن وتبریک گفتن ولی تهیونگ زنگ نزد خیلی از دستش ناراحت بودم تصمیم گرفتم برم کمپانی رفتم اونجا دیدم اعضا نیستن از یکی از گیریمر ها پرسیدم گفت رفتن امریکا
خیلی عصبی شدم یعنی نباید بهم بگه که رفته رفتم خونه هرچی بود رو شکستم دستم پر از خون شده بود (ات خونه جدا داره وداره وسایل خونه ی خودشو میشکنه خاک بر سرت واقعا)
هرچی بهش زنگ میزدم جواب نمی داد
{۲ماه بعد}
+۲ماه که اصلا ندیدمش بهم زنگ میزد ولی من اصلا دلم نمیخاست که جوابشو بدم دیگه اصلا دلم نمیخاست ببینمش چون اون به خاطر اون دختره رفته بود امریکا
《فلش بک به یک ماه قبل》
+توی خونه بودم که یه پیام برام اومد یه عکس بود اون تهیونگ بود داشت یه دختر دیگرو میبوسید وقتی عکسو دیدم قلبم به هزاران تیکه تبدیل شد مگه من چی کار کردم که منو ول کرد اخه
《تهیونگ》
_داشتم با کوک حرف میزدم که یه پیام برام اومد نوشته بود دست از سر ات برداد اون مال منه بعد عکسو دیدم که ات پسررو بغل کرده واقعا ناراحت شدم تصمیم گرفتم که دیگه صمتش نرم الان ۳ ماه گذشته فهمیدم که اون پسره دویت پسر قبلیش بوده واین عکس ماه ۲ سال پیشه که باهم دیگه گرفتن خیلی عذاب وجدان داشتم ولی نمی دونم چرا هرچی بهش زنگ میزدم اصلا جواب نمی داد خیلی نگرانش بودم رفتم دم خونش ولی درو باز نمی کرد اصلا هیج صدایی از تو خونش نمی یومد از همسایه ها پرسیدم گفتن :هدود ۱ ماه پیش بود که صدای شکستن کل ظرف هاشو شنیدم دیگه صدایی نیومد نگرانش شدم رفتم توی خونه دیدم همه چی رو شکسته دستش پر از خون بود
_😢😢😢خیلی ازت ممنونم که بهم گفتین
%خواهش میکنم پسرم لطفا حواست بیشتر به ات باشه حالش اصلا خوب نیست
_یعنیچی 😢؟؟
%خوب پسرم ات من این چند روز که پیشش بودم دکترا گفتن که افسردگی شدیدی گرفته ممکنه بلایی سرش بیاد
_چ..یی ا..لان کجاست شما می دونید
%العان سرکاره بااین حالش بهش میگم ترو ولی میره ساعت ۲ شب میاد خونه
_خیلی ممنون
《زمان حال》
《صدای در 🔊》
+درو باز کردم دیدم خودشه تهیونگ
+برای چی اومدی اینجا برو نمیخام ببینمت
_ات خاهش میکنم به حرفام گوش کن
+به چی گوش بدم به این گوش بدم که چجوری بهم خیانت کردی هان
_چی من ب تو خیانت نکردم
عکسو نشونش میدی
+این کیه داری می بوسیش تهیونگ تو این ۲ ماه تو به خاطر اون دختره رفته بودی امریکا اخه من چی کارت کردم که این کارو با من کردی هان چرا اخه تهیونگ من که خیلی دوست داشتم😢😢
_ات اون دختره یهو منو بوسید من نمیخاستم که ببوسمش باور کن من فقط تورو دوست دارم خواهش میکنم حرفمو باور کن
+پس چرا دیگه پیشم نمیومدی دیگه بهم زنگ وپیام نمی دادی تو حتی نگفتی که میری امریکا بهم یه زنگ هم نمی زدی
تهیونگ همه چی رو به ات میگه واز ات معذرت خواهی میکنه
+تهیونگا من میبخشمت
_خیلی دوست دارم بیبی نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود من واقعا متاسفم
+تهیونگا گفتم که بخشیدمت منم دوست دارم
■ات وتهیونگ ۳ هفته بعد ازدواج کردن وخوش بخت شدن■
🌼پایان🌼
میشه لایک کنی لطفا مرسی💕
من ات (همون ا/ت)
هستم من ۲۳ سالمه وطراحی مد کار میکنم
(علامت ات+ علامت تهیونگ_)
+این اواخر زیاد مهلم نمیزاره اصلا بهم پیام یا زنگی نمی زنه نمی دونم چش شده رفتارش باهام خیلی سرده واقعا نمی دونم چی کار کنم
امروز تولدمه همه ی دوستام حتی اعضا هم زنگ زدن وتبریک گفتن ولی تهیونگ زنگ نزد خیلی از دستش ناراحت بودم تصمیم گرفتم برم کمپانی رفتم اونجا دیدم اعضا نیستن از یکی از گیریمر ها پرسیدم گفت رفتن امریکا
خیلی عصبی شدم یعنی نباید بهم بگه که رفته رفتم خونه هرچی بود رو شکستم دستم پر از خون شده بود (ات خونه جدا داره وداره وسایل خونه ی خودشو میشکنه خاک بر سرت واقعا)
هرچی بهش زنگ میزدم جواب نمی داد
{۲ماه بعد}
+۲ماه که اصلا ندیدمش بهم زنگ میزد ولی من اصلا دلم نمیخاست که جوابشو بدم دیگه اصلا دلم نمیخاست ببینمش چون اون به خاطر اون دختره رفته بود امریکا
《فلش بک به یک ماه قبل》
+توی خونه بودم که یه پیام برام اومد یه عکس بود اون تهیونگ بود داشت یه دختر دیگرو میبوسید وقتی عکسو دیدم قلبم به هزاران تیکه تبدیل شد مگه من چی کار کردم که منو ول کرد اخه
《تهیونگ》
_داشتم با کوک حرف میزدم که یه پیام برام اومد نوشته بود دست از سر ات برداد اون مال منه بعد عکسو دیدم که ات پسررو بغل کرده واقعا ناراحت شدم تصمیم گرفتم که دیگه صمتش نرم الان ۳ ماه گذشته فهمیدم که اون پسره دویت پسر قبلیش بوده واین عکس ماه ۲ سال پیشه که باهم دیگه گرفتن خیلی عذاب وجدان داشتم ولی نمی دونم چرا هرچی بهش زنگ میزدم اصلا جواب نمی داد خیلی نگرانش بودم رفتم دم خونش ولی درو باز نمی کرد اصلا هیج صدایی از تو خونش نمی یومد از همسایه ها پرسیدم گفتن :هدود ۱ ماه پیش بود که صدای شکستن کل ظرف هاشو شنیدم دیگه صدایی نیومد نگرانش شدم رفتم توی خونه دیدم همه چی رو شکسته دستش پر از خون بود
_😢😢😢خیلی ازت ممنونم که بهم گفتین
%خواهش میکنم پسرم لطفا حواست بیشتر به ات باشه حالش اصلا خوب نیست
_یعنیچی 😢؟؟
%خوب پسرم ات من این چند روز که پیشش بودم دکترا گفتن که افسردگی شدیدی گرفته ممکنه بلایی سرش بیاد
_چ..یی ا..لان کجاست شما می دونید
%العان سرکاره بااین حالش بهش میگم ترو ولی میره ساعت ۲ شب میاد خونه
_خیلی ممنون
《زمان حال》
《صدای در 🔊》
+درو باز کردم دیدم خودشه تهیونگ
+برای چی اومدی اینجا برو نمیخام ببینمت
_ات خاهش میکنم به حرفام گوش کن
+به چی گوش بدم به این گوش بدم که چجوری بهم خیانت کردی هان
_چی من ب تو خیانت نکردم
عکسو نشونش میدی
+این کیه داری می بوسیش تهیونگ تو این ۲ ماه تو به خاطر اون دختره رفته بودی امریکا اخه من چی کارت کردم که این کارو با من کردی هان چرا اخه تهیونگ من که خیلی دوست داشتم😢😢
_ات اون دختره یهو منو بوسید من نمیخاستم که ببوسمش باور کن من فقط تورو دوست دارم خواهش میکنم حرفمو باور کن
+پس چرا دیگه پیشم نمیومدی دیگه بهم زنگ وپیام نمی دادی تو حتی نگفتی که میری امریکا بهم یه زنگ هم نمی زدی
تهیونگ همه چی رو به ات میگه واز ات معذرت خواهی میکنه
+تهیونگا من میبخشمت
_خیلی دوست دارم بیبی نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود من واقعا متاسفم
+تهیونگا گفتم که بخشیدمت منم دوست دارم
■ات وتهیونگ ۳ هفته بعد ازدواج کردن وخوش بخت شدن■
🌼پایان🌼
میشه لایک کنی لطفا مرسی💕
۶۶.۳k
۱۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.