part 13

&یا ما تو خونه بچه داریم
×باضه باشه من شوخی کردم
&متمئن باشم
×اره
پری : خب دو کفتر عاشق اگه کارتون تموم شد بیاید پایین مامانم گفت که وقت ناهاره
&یا بچه تو از می اینجا وایسادی
پری :اخ از همون موقع که اقای کیم امد داخل
&چیزی بگی کلت مکنم
پری :میدونم مگه من دهن لقم
&تا جایی که من میدونم اگه مجبور بشی مل رازهای جدوابادمون رو لو میدی
!پری :قول میدم
مایک ویو:
رفتم تو ابالکن اتاق نامجون از اونجا میتونستم ببینم دختره داره چیکار میکنه از وقتی که عکساش رو دیدم با زیر خوابا وحشی تر عملیات هارو انجام میدم اون روز هم من سرش شرط بسته بودم ولی باز پول داد
هوف از این خیالا بیرون امدم و به اتاق دختره چشم دوختم که یه نفر انگار دره اتاقش رو زد در رو باز کرد اون نامجون بود با ا. ت چیکار داشت ولی نزاشت حرفی از دهن ا. ت در باید و شروع کرد به بوسیدنش اون موقع بود که احساس کردم قلبم داره اتیش میگیره و از نامجون تنفرم بیشتر شد اون دختری رو که من دوست داشتم رو ازم گرفت