وقتی عضو هشتمی و یادشون رفته تولدتهp4
نامی: ولی لباسش خیلی باز نبود
جیهوپ: چع ربتی داش
ا. ت ویو
همین تور که داشنم گریه می کردم حرف می زنم
ا. ت: اینا چه.. حافظه.. ی.. ماهیی.. دارن(خودت حافظه ی ماهی داری زنیکه)
رفتم از مغازه آب خریدم
درسته آرایش نکرده بودم
ولی صورتمو شستمو یکم از آب خوردم
بعد رفتم خونه
پسرا: سلام
ا. ت: سلام(با یکم انرژی)
جین: بیا صبونه بخور
ا. ت صبونه چیه
جین: برنج و سوپ خیار(بچها بخدا تحقیق کردم دیگه به من ربت نداره)
ا. ت: یکم واسم بریز
ا. ت ویو
جین رفت غذا مو بیاره
منم رفتم سر جام نسستم
دقیقا بی ته و کوک
وای خدا بدبخشدم(زیر لب)
جیهوپ: چع ربتی داش
ا. ت ویو
همین تور که داشنم گریه می کردم حرف می زنم
ا. ت: اینا چه.. حافظه.. ی.. ماهیی.. دارن(خودت حافظه ی ماهی داری زنیکه)
رفتم از مغازه آب خریدم
درسته آرایش نکرده بودم
ولی صورتمو شستمو یکم از آب خوردم
بعد رفتم خونه
پسرا: سلام
ا. ت: سلام(با یکم انرژی)
جین: بیا صبونه بخور
ا. ت صبونه چیه
جین: برنج و سوپ خیار(بچها بخدا تحقیق کردم دیگه به من ربت نداره)
ا. ت: یکم واسم بریز
ا. ت ویو
جین رفت غذا مو بیاره
منم رفتم سر جام نسستم
دقیقا بی ته و کوک
وای خدا بدبخشدم(زیر لب)
۱۸.۳k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.