عشق در نفرت
پارت۳
اون دوتا رفتن نشستن و جیمین اومد بغل دست من وایساد
÷ من پارک جیمینم
@بله..برین بشینین
جیمین رفت نشست رو نیمکت ته کلاس که پشت سرش اون دوتا بودن(ته و کوکو میگه)
@خب میسو برو بشین پیش جیمین
+باشه
رفتم پیش جیمین نشستم همه دخترا چپ نگام میکردن ..وا خوبه داداشمه...چه برادری هعی..
.
.
زنگ خورد و و همه رفتن بیرون منم پاشدم برم که چنتا دختر اومدن جلوم
&به به اینجارو یه هرزه داریم
+تو دیگه کی ای
£او حرف دهنتو بفهم ایشون خانم لیا هستن دوست دختر تهیونگ
&😌
+خوب
&فقط همین؟
+مبارکه
&واقعا که ایشش...ببین حق نداری نزدیک تهیونگ شی
+تهیونگ کیه؟
&همونی که پشت سرت بود
+اون که جیمینه
&نه احمق اونی که صندلی پشت سرت میشینه تهیونگه
+اها همین شلغمو میگی فک کنم
&حرف دهنتو بفهما
+برو گمشو وقت با ارزشمو هدر دادین
حلش دادم اون ور و رفتم بیرون..رفتم توی حیاط که صدای گریه میومد...رفتم پشت مدرسه..دیدم جیمین و اون دوتا وایسادن و یه دختریم جلوشون هی گریه میکنه..رفتم سمتشون
+چه..خبره؟
_به تو چه
$من معدرت میخوام(گریه)
+هیی دایون؟؟خوبی؟؟
_خفه شو معذرت خواهیت به درد من نمیخوره لیسش بزن زوددد
+آمم..اهم..😅
÷احمقه منحرف بستنیه رو پاشو میگه
+اها...خب چرا لیسش بزنه
×چقد سوال میکنی این دختر بستنیشو ریخت روی کفش تهیونگ الانم باید لیسش بزنه
+پس تو شلغمی
_ها¿
+دایونا بستنیتو بده
$بیا(گریه)
+اون اینکارو نمیکنه
_پس چطوره خودت بجاش لیسش بزنی؟
+هه بشین تا لیس بزنم
_لیسش بزن ..زود
+آمم..باشه
خم شدم لیسش بزنم ولی پاشدم و بستنیو کوبوندم تو صورتش....
اون دوتا رفتن نشستن و جیمین اومد بغل دست من وایساد
÷ من پارک جیمینم
@بله..برین بشینین
جیمین رفت نشست رو نیمکت ته کلاس که پشت سرش اون دوتا بودن(ته و کوکو میگه)
@خب میسو برو بشین پیش جیمین
+باشه
رفتم پیش جیمین نشستم همه دخترا چپ نگام میکردن ..وا خوبه داداشمه...چه برادری هعی..
.
.
زنگ خورد و و همه رفتن بیرون منم پاشدم برم که چنتا دختر اومدن جلوم
&به به اینجارو یه هرزه داریم
+تو دیگه کی ای
£او حرف دهنتو بفهم ایشون خانم لیا هستن دوست دختر تهیونگ
&😌
+خوب
&فقط همین؟
+مبارکه
&واقعا که ایشش...ببین حق نداری نزدیک تهیونگ شی
+تهیونگ کیه؟
&همونی که پشت سرت بود
+اون که جیمینه
&نه احمق اونی که صندلی پشت سرت میشینه تهیونگه
+اها همین شلغمو میگی فک کنم
&حرف دهنتو بفهما
+برو گمشو وقت با ارزشمو هدر دادین
حلش دادم اون ور و رفتم بیرون..رفتم توی حیاط که صدای گریه میومد...رفتم پشت مدرسه..دیدم جیمین و اون دوتا وایسادن و یه دختریم جلوشون هی گریه میکنه..رفتم سمتشون
+چه..خبره؟
_به تو چه
$من معدرت میخوام(گریه)
+هیی دایون؟؟خوبی؟؟
_خفه شو معذرت خواهیت به درد من نمیخوره لیسش بزن زوددد
+آمم..اهم..😅
÷احمقه منحرف بستنیه رو پاشو میگه
+اها...خب چرا لیسش بزنه
×چقد سوال میکنی این دختر بستنیشو ریخت روی کفش تهیونگ الانم باید لیسش بزنه
+پس تو شلغمی
_ها¿
+دایونا بستنیتو بده
$بیا(گریه)
+اون اینکارو نمیکنه
_پس چطوره خودت بجاش لیسش بزنی؟
+هه بشین تا لیس بزنم
_لیسش بزن ..زود
+آمم..باشه
خم شدم لیسش بزنم ولی پاشدم و بستنیو کوبوندم تو صورتش....
۱۰.۵k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.