چند پارتی جیمین و تهیونگ مافیا و داداشم p2

{فلش بک به دوهفته پیش}
میا:ببخشید خانم بهتون زحمت دادم ببخشید بازم توروخدا

م.ا:نه بابا این چه حرفیه درباره خودت بگو عزیزم

میا:خب راستش من دارم رشته پزشکی میخونم و خیلی علاقه دارم که بخونم و ما کلا خانوادگی علاقه به رشته پزشکی داریم ولی به دلایلی نشد نشد پدر و مادرم بخونن ولی من میخوام بخونم منحرف نیستم دوست ندارم با پسرا حرف بزنم و کراش هم نمیزنم چون از رو ضاهر نمیشه دونست آدم پاکیه یا نه

ذهن ا.ت
ای پدصگ دهنت سرویس چقدر قشنگ گفت که مامانم خر بشه

م.ا: ا.ت یکم یاد بگیر چقدر بچه پاکیه

ا.ت: آره مامان بچه پاکیه اصن مریم مقدسه

(فلش بک به حال)

پ.ا:خب من از اینکه ا.ت دوس دخترت باشه بدم نمیاد و خوشحال میشم

م.ا:منم همینطور

تهیونگ:پس مبارکه
همه میخندن

تهیونگ رفت ولی وقتی از در خارج شد جیمین اومد داخل و ا.ت تا جیمین رو دید رفت تو اتاقش

جیمین:ا.ت میخوام باهات حرف بزنم

ا.ت:ب...ب..با....باشه بیا ت...ت.و(پته پته و استرسی)

جیمین:اون عوضی کی بود

ا.ت:....