Ugly fan and hot fucker(پارت ۲)
...من واقعا حس میکنم میخوام از خوشحالی بمیرم!...اصال...
حرفش تموم نشده بود که دره اتاقش با صدای ترسناکی باز شد و لحظه بعد با
دیدن مادر و خواهرش که از قیافشون معلوم بود کل حرفاش رو شنیدن رنگش
پرید!
به مگس کش تو دستای مادرش زل زد و با دیدن پوزخند ترسناک خواهرش آب
دهانش رو با ترس قورت داد!
صدای مادرش که به سمتش میومد آخرین چیزی بود که شنید چون فهمید که باید
جونش رو برداره و فرارکنه
_هنوز از اون کیم تهیونگ نکشیدی بیروووون؟
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
_هی مرد تبریک میگم...امروز رفتم یوتیوب رو چک کنم گفتم هوووولی شت تو
42 ساعت ام ویت 7 میلیون بازدیده شده!
تهیونگ نگاهش رو از پیام هایی که مادرش چپ و راست براش میفرستاد
گرفت و با پوکریت تمام به نامجون منیجر خوشتیپش زل زد
_تو کاری دیگه ای جز چک کردن ام وی های من نداری؟
نامجون ابروهاش رو باال داد
_هی تهیونگ انقدر بدعنق نباش...محض رضای خدا کمی از اون ابراز احساساتی که به سگت میکنی رو به من کنی چی میشه؟..ها؟...من منیجرتم و
چپ و راست باید گندکاریات رو جمع و جور کنم اینه دستمزدم!
و بعد با ابروهای باال رفته به تهیونگ که بی حوصله چشماش رو بست زل زد
_میشه بپرسم چه کار تخمی داشتی؟
_هی فحش نشده تو مثال آیدلی!
نامجون با اخم بهش هشدار داد چرا که فقط کافی بود تهیونگ فقط یکی از این
فحشا جلوی دوربین از دهنش بپره و بیرون و کونش پاره شه!
چرا که تهیونگ فقط به یک گوشه لم میداد و منیجر بدبختش باید کل عمرش رو
دنبال جمع و جور کردن اون گوه کاری میافتاد!
البته که آیدال این چیزا رو درک نمیکردن چرا که تهیونگ چشماش رو با بی
حوصلگی چرخوند
_تو اینجا دوربینی میبینی؟...تا نزدم تخمات بچسبن به کونت زرت رو بزن!
نامجون آب دهنش رو با ترس قورت داد و دستش رو جلو فاق شلوارش
گرفت و اگه میتونست تخمای عزیزش رو دو دستی میچسبید!
حرفش تموم نشده بود که دره اتاقش با صدای ترسناکی باز شد و لحظه بعد با
دیدن مادر و خواهرش که از قیافشون معلوم بود کل حرفاش رو شنیدن رنگش
پرید!
به مگس کش تو دستای مادرش زل زد و با دیدن پوزخند ترسناک خواهرش آب
دهانش رو با ترس قورت داد!
صدای مادرش که به سمتش میومد آخرین چیزی بود که شنید چون فهمید که باید
جونش رو برداره و فرارکنه
_هنوز از اون کیم تهیونگ نکشیدی بیروووون؟
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
_هی مرد تبریک میگم...امروز رفتم یوتیوب رو چک کنم گفتم هوووولی شت تو
42 ساعت ام ویت 7 میلیون بازدیده شده!
تهیونگ نگاهش رو از پیام هایی که مادرش چپ و راست براش میفرستاد
گرفت و با پوکریت تمام به نامجون منیجر خوشتیپش زل زد
_تو کاری دیگه ای جز چک کردن ام وی های من نداری؟
نامجون ابروهاش رو باال داد
_هی تهیونگ انقدر بدعنق نباش...محض رضای خدا کمی از اون ابراز احساساتی که به سگت میکنی رو به من کنی چی میشه؟..ها؟...من منیجرتم و
چپ و راست باید گندکاریات رو جمع و جور کنم اینه دستمزدم!
و بعد با ابروهای باال رفته به تهیونگ که بی حوصله چشماش رو بست زل زد
_میشه بپرسم چه کار تخمی داشتی؟
_هی فحش نشده تو مثال آیدلی!
نامجون با اخم بهش هشدار داد چرا که فقط کافی بود تهیونگ فقط یکی از این
فحشا جلوی دوربین از دهنش بپره و بیرون و کونش پاره شه!
چرا که تهیونگ فقط به یک گوشه لم میداد و منیجر بدبختش باید کل عمرش رو
دنبال جمع و جور کردن اون گوه کاری میافتاد!
البته که آیدال این چیزا رو درک نمیکردن چرا که تهیونگ چشماش رو با بی
حوصلگی چرخوند
_تو اینجا دوربینی میبینی؟...تا نزدم تخمات بچسبن به کونت زرت رو بزن!
نامجون آب دهنش رو با ترس قورت داد و دستش رو جلو فاق شلوارش
گرفت و اگه میتونست تخمای عزیزش رو دو دستی میچسبید!
۴.۸k
۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.