پارت ۳
پارت ۳
رئیت عاشق من
چو: او پس که اینطور خوب پس الان تو از من چی میخوای؟
شوگا: من از شما میخوام که بهم وام خشکسالی بدید تا وقتی که زمینم به رونق نیوفتاده.
چو: باشه میدم ولی تو کسی رو داری که ضامن بشه؟
شوگا: من....
میون: من میشم.
چو: چی؟ برای چی تو؟
میون: پدر از اونجایی که من عاشق گربه هام و ایشون شبیه گربه هاس پس من ضامن میشم.
چو: اما اگه نتونه بدهی رو بده....
میون: من میپردازم.
چو: میدونی داری چیکار میکنی دیگه؟
میون: بله پدر.
(۳ماه بعد)
از زبان میون
داشتم توی جنگل راه میرفتم البته با لباس های بدل.
داشتم برای خودم حال میکردم که آقا گربه هرو دیدم.
این چند وقت خیلی میبینمش احساس میکنم دارم بهش علاقه مند میشم.
اون خیلی زیباست مثل یک الهه ، ولی نه من نباید عاشقش بشم اگه عاشقش بشم از مقامم درج میشم .
اصن این کار رو چه به من این کارا به سن من نمیخوره من فقط ۱۷ سالمه.
ولی هقته بعد ۱۸ ساله میشم. پدر داره با پادشاه بوسان صحبت میکنه که و من پسر ۲۳ ساله اون با هم ازدواج کنیم.
ولی من ......
لایک کن بعد بخون🤍
رئیت عاشق من
چو: او پس که اینطور خوب پس الان تو از من چی میخوای؟
شوگا: من از شما میخوام که بهم وام خشکسالی بدید تا وقتی که زمینم به رونق نیوفتاده.
چو: باشه میدم ولی تو کسی رو داری که ضامن بشه؟
شوگا: من....
میون: من میشم.
چو: چی؟ برای چی تو؟
میون: پدر از اونجایی که من عاشق گربه هام و ایشون شبیه گربه هاس پس من ضامن میشم.
چو: اما اگه نتونه بدهی رو بده....
میون: من میپردازم.
چو: میدونی داری چیکار میکنی دیگه؟
میون: بله پدر.
(۳ماه بعد)
از زبان میون
داشتم توی جنگل راه میرفتم البته با لباس های بدل.
داشتم برای خودم حال میکردم که آقا گربه هرو دیدم.
این چند وقت خیلی میبینمش احساس میکنم دارم بهش علاقه مند میشم.
اون خیلی زیباست مثل یک الهه ، ولی نه من نباید عاشقش بشم اگه عاشقش بشم از مقامم درج میشم .
اصن این کار رو چه به من این کارا به سن من نمیخوره من فقط ۱۷ سالمه.
ولی هقته بعد ۱۸ ساله میشم. پدر داره با پادشاه بوسان صحبت میکنه که و من پسر ۲۳ ساله اون با هم ازدواج کنیم.
ولی من ......
لایک کن بعد بخون🤍
۶.۱k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.