P1فیک ازدواج اجباری
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم رفتم کار های مربوط یه دستشویی رو انجام دادم و رفتم پایین تا صبحونه بخورم رفتم سر میز مامانم و بابام وداداشم نشسته بودن سر میز منتظر من بودن رفتم پیششون
ا.ت: سلام صبح بخیر
(علامت ها علامت مامان ا.ت:م.ت. علامت بابای ا.ت:پ.ت
داداششم که اسمش سوهو هست)
م.ت: صبح بخیر قشنگم
پ.ت: سلام دختر عزیزم
ا.ت:مادر بزرگ پس نمیاد
م.ت:خورد رفت پیاده روی
پ.ت:قراره خانواده جئون بیان اینجا سریع بخورید تا آجوما جمع کنه اماده شید
هوسو: وای بابا باش
صبحانه رو خوردیم آجوما جمع کرد رفتم بالا توی اتاقم رفتم حمام بعداز ۲۰مین امدم بیرون یه پیرهن کوتاه پوشیدم ارایش ساده کردم رفتم پایین که...........
ا
امشب تاجایی که تونستم مینویسم
صبح از خواب بیدار شدم رفتم کار های مربوط یه دستشویی رو انجام دادم و رفتم پایین تا صبحونه بخورم رفتم سر میز مامانم و بابام وداداشم نشسته بودن سر میز منتظر من بودن رفتم پیششون
ا.ت: سلام صبح بخیر
(علامت ها علامت مامان ا.ت:م.ت. علامت بابای ا.ت:پ.ت
داداششم که اسمش سوهو هست)
م.ت: صبح بخیر قشنگم
پ.ت: سلام دختر عزیزم
ا.ت:مادر بزرگ پس نمیاد
م.ت:خورد رفت پیاده روی
پ.ت:قراره خانواده جئون بیان اینجا سریع بخورید تا آجوما جمع کنه اماده شید
هوسو: وای بابا باش
صبحانه رو خوردیم آجوما جمع کرد رفتم بالا توی اتاقم رفتم حمام بعداز ۲۰مین امدم بیرون یه پیرهن کوتاه پوشیدم ارایش ساده کردم رفتم پایین که...........
ا
امشب تاجایی که تونستم مینویسم
۱۳.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.