p19
کوک: باشه به هیچ کس نمیگم عه من امروز تمرین دنس دارم سریع میرم کمپانی (ذهن کوک: هووووووراااااااااااااااااااا)
...
کوک: بچه هاااا بچه هااااا
شوگا: ها... چی... کی حامله شده (بچم خواب بود)
کوک: من (ذهن کوک: چی گفتم)
اعضا: چی
کوک: ها نه هیچی
جیهوپ: حالا موضوع چیه
موضوع رو تعریف کرد
نامجون: حالا نقشه چیه پسر عاشق
کوک: فعلا میخوام براش کار کنم تا راه های نفوذ به مخفیگاهشون رو یاد بگیرم
نامجون: خوب این نقشه حل شد باید برای حمله هم نقشه بکشین
جین: من از رییس برسیدم گفت باید با نقاب دستگیرشون کنیم اگه کسی صورتمون رو دید باید بکشیمش
اعضا: حله
...
ات: کوک بدو جلسه رو دیر کردیم مردم دوست پسر دارن ما هم دوست پسر داریم
کوک: نامزد (عصبانی)
ات: باشه هرچی تو بگی فقط بریم همون لباسی رو که بهت دادم بپوش (عکسشو میزارم براتون (منظور از جلسه همون جلسه هیئت مدیره برای مافیاست)
کوک: حله بریم
ات: ای وای اعضا نزدیک درن
کوک: بریم نگران نباش
اعضا: کجا کجا دو نفری
ات: خوب... خوب...
کوک: سر قرار
اعضا: خوش بگذره
...
کوک: ات تو برو خونه من میرم کمپانی
ات: باشه یادت نره شام بخوری
کوک: تو هم برو بخور
ات: خداحافظ
ویو ادمین مهربونتون. نازتون. خوبتون. گلتون و...
خوب این چند روز ات و کوک حسابی با هم جفت و جور شده بودن و هر روز عشقشون به هم بیشتر میشد تا اینکه روزی که هیچ وقت نباید میرسید... رسید
ات: من رفتم اخر هفته خوبی داشته باشید
ات رفت
...
کوک: بچه هاااا بچه هااااا
شوگا: ها... چی... کی حامله شده (بچم خواب بود)
کوک: من (ذهن کوک: چی گفتم)
اعضا: چی
کوک: ها نه هیچی
جیهوپ: حالا موضوع چیه
موضوع رو تعریف کرد
نامجون: حالا نقشه چیه پسر عاشق
کوک: فعلا میخوام براش کار کنم تا راه های نفوذ به مخفیگاهشون رو یاد بگیرم
نامجون: خوب این نقشه حل شد باید برای حمله هم نقشه بکشین
جین: من از رییس برسیدم گفت باید با نقاب دستگیرشون کنیم اگه کسی صورتمون رو دید باید بکشیمش
اعضا: حله
...
ات: کوک بدو جلسه رو دیر کردیم مردم دوست پسر دارن ما هم دوست پسر داریم
کوک: نامزد (عصبانی)
ات: باشه هرچی تو بگی فقط بریم همون لباسی رو که بهت دادم بپوش (عکسشو میزارم براتون (منظور از جلسه همون جلسه هیئت مدیره برای مافیاست)
کوک: حله بریم
ات: ای وای اعضا نزدیک درن
کوک: بریم نگران نباش
اعضا: کجا کجا دو نفری
ات: خوب... خوب...
کوک: سر قرار
اعضا: خوش بگذره
...
کوک: ات تو برو خونه من میرم کمپانی
ات: باشه یادت نره شام بخوری
کوک: تو هم برو بخور
ات: خداحافظ
ویو ادمین مهربونتون. نازتون. خوبتون. گلتون و...
خوب این چند روز ات و کوک حسابی با هم جفت و جور شده بودن و هر روز عشقشون به هم بیشتر میشد تا اینکه روزی که هیچ وقت نباید میرسید... رسید
ات: من رفتم اخر هفته خوبی داشته باشید
ات رفت
۶.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.