پارت چهارم

پرش زمانی به دو هفته بعد
ویو ا/ت
امروز جلسه اخر بود و نامی هنوز نیومده بود یک ساعت دیگه میومد اروم روی زمین نشستم و شروع به گریه کردن کردم حالم خوب نبود.پایان ویو ا/ت
ویو نامی
امروز جلسه اخری بود که با ا/ت داشتم ناراحت بودم از اینکه این جلسه اخره دوس داشتم بیشتر ببینمش.
ویو ا/ت
نشسته بودم و گریه میکردم که در اتاقم باز شد سرمو بالا اوردم که دیدم نامی
سریع از سرجام بلند شدم اشکامو پاک کردم
ویو نامی رسیدم به خونه ا/ت ماشینو پارک کردم به سمت خونه رفتمو زنگو زدم که جین در و وا کرد سلام کردمو به سمت اتاق ا/ت رفتم در و که وا کردم دیدم ا/ت رو زمین نشسته داره گریه میکنه که با صدای در به خودش اومد سریع پاشد و اشکاشو پاک کرد در و بستم و به سمتش رفتم
[علامت نامی = ، علامت ا/ت +]
=ا/ت خوبی
+ااا.ره
=ولی من اینطور فک نمیکنم
+گفتم هق خوبم
+هق هق اصن به تو هق چه
+تو که جلسه اخرته پس زودتر شروع کن تموم هق شه بره هق
گریه ا/ت شدید تر شد....