اسلایدای بعدی هم ببینید👈🏻
♢رنگ خون♢
^P①②^
_______________________
میتونستم نفسای داغشو رو صورتم حس کنم
+ت..تهیونگ (بغض)
×جلو من رو زن آیندم دست بلند میکنی از خونه گمشو برو بیرون دیگه اینجا جای تو عه هـ*ـرزه نیس گمشوووو...بعد بازومو گفتو انداختم بیرون و درو هم محکم بست خدا رو شکر کیفمو گوشیم پیشم بود بغضم ترکیدو گریم گرفت آروم آروم از خونه دور شدم (آها راستی یادم رف بگم اونجا الان فصله زمستونه ) هوا خیلی سرد بود چاره دیگه ای نداشتم باید شبو تو خیابون طی میکردم رفتم تو یه پاکو نشستم رو یه نیمکت آروم گریه میکردم ک بعد چند مین دونه های برف از آسمون اومد پایین طولی نکشید ک زمین کاملا سفید شد هوا سرد بودو منم از بس گریه کرده بودم چشمام خسته شده بود کم کم چشمامو رو هم گذاشتم ک یهو یه صدایی اومد صدا از زیر نیمکت بود بلند شدمو نگاه کردم دیدم ی بچه گربه سفید کیوت داره از سرما میلرزه عو میو میو میکنه (یاده شوگا افتادم) بغلش کردمو دوباره نشستم رو نیمکت هی نگاش میکردمو و با انگشتام نازش میکرد و باهاش دردو دل میکردم:(علامت گربه ∆)(حتی برا گربه عم علامت میزارم فازم چیه 👍🏻😂)
+هی پیشی تا حالا از جایی رونده شدی کسی که قبلا عاشقت بود ولی الان یکی دیگه رو ب جات گذاشته منه احمق باکره ایمو بهش دادم ولی اون منو انداخت بیرون
∆میو
+کسی ک از ته دل دوسش داشتم ولم کردو اون خوناشامو بهم ترجیح داد هعی (بغض)
+میدونی بیخیالش پیشی دیگه برام مهم نیس
∆میو
+بزار برات یه اسم انتخاب کنم اووومممم... ازون جایی که دقیقا تو تلخ ترین شب عمرم پیدات کردم اسمتو میزارم لالایی (میدونم ریدم تو اسمش خو دیه چیزی ب این ذهن بیصاحابم نرسید ب روم نیارین....اسمش خوبه حالا یا عوضش کنم؟) لالایی رو تو بغلم محکم گرفتمش تا سردش نشه نمیدونم چی شد ک چشامو بستمو خوابم برد
^P①②^
_______________________
میتونستم نفسای داغشو رو صورتم حس کنم
+ت..تهیونگ (بغض)
×جلو من رو زن آیندم دست بلند میکنی از خونه گمشو برو بیرون دیگه اینجا جای تو عه هـ*ـرزه نیس گمشوووو...بعد بازومو گفتو انداختم بیرون و درو هم محکم بست خدا رو شکر کیفمو گوشیم پیشم بود بغضم ترکیدو گریم گرفت آروم آروم از خونه دور شدم (آها راستی یادم رف بگم اونجا الان فصله زمستونه ) هوا خیلی سرد بود چاره دیگه ای نداشتم باید شبو تو خیابون طی میکردم رفتم تو یه پاکو نشستم رو یه نیمکت آروم گریه میکردم ک بعد چند مین دونه های برف از آسمون اومد پایین طولی نکشید ک زمین کاملا سفید شد هوا سرد بودو منم از بس گریه کرده بودم چشمام خسته شده بود کم کم چشمامو رو هم گذاشتم ک یهو یه صدایی اومد صدا از زیر نیمکت بود بلند شدمو نگاه کردم دیدم ی بچه گربه سفید کیوت داره از سرما میلرزه عو میو میو میکنه (یاده شوگا افتادم) بغلش کردمو دوباره نشستم رو نیمکت هی نگاش میکردمو و با انگشتام نازش میکرد و باهاش دردو دل میکردم:(علامت گربه ∆)(حتی برا گربه عم علامت میزارم فازم چیه 👍🏻😂)
+هی پیشی تا حالا از جایی رونده شدی کسی که قبلا عاشقت بود ولی الان یکی دیگه رو ب جات گذاشته منه احمق باکره ایمو بهش دادم ولی اون منو انداخت بیرون
∆میو
+کسی ک از ته دل دوسش داشتم ولم کردو اون خوناشامو بهم ترجیح داد هعی (بغض)
+میدونی بیخیالش پیشی دیگه برام مهم نیس
∆میو
+بزار برات یه اسم انتخاب کنم اووومممم... ازون جایی که دقیقا تو تلخ ترین شب عمرم پیدات کردم اسمتو میزارم لالایی (میدونم ریدم تو اسمش خو دیه چیزی ب این ذهن بیصاحابم نرسید ب روم نیارین....اسمش خوبه حالا یا عوضش کنم؟) لالایی رو تو بغلم محکم گرفتمش تا سردش نشه نمیدونم چی شد ک چشامو بستمو خوابم برد
۵.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.