پارت ۱۴
تق تق تق تق
یونا: نونا اومدی
نونا: حق حق دلم درد میکنه
یونا: اتفاقی افتاده
نونا: جیمین عوضی
یونا: اه الان به کوک و سمیع زنگ میزنم بیان
نونا: باشع
پرش زمانی موقعی که اومدن
سمیع: چیشده
یونا: نونا حالش خیلی بده
ته: چرا؟؟
یونا: گفت بخواطر جیمین
سمیع: باهم دعواشون شده
یونا: نه وقتی اومد گفت دلم خیلی درد میکنه الانم حموم بوده داره کاراش رو میکنه بیادپایین
ته: فکر کنم اونا... باهم... کردن
یونا: اره به احتمال زیاد
نونا: همه حرف هاتونو شندیدم
یونا: ااا تو کی اومدی
تق تق تق تق
نونا: اومدم
ویو نونا
من درفتم درو باز کنم اون... اون.. جیمین بود
جیمین: اینجا چیکار میکنی
نونا: اشغال
اومدم درو ببندم که پاشو گذاشت دم در
یونا: جیمین تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: تو یکی خفه شوو؟( داد)
کوک: با چه جرعتی سرش داد زدی
ویو جیمین
زدم زیر گریه حالم بد بود یهو دیدم نونا یک چاقو ورداشت گذاشت روی گردنش
جیمین: چی.... چیکار میکنی
نونا: میخوام بمیرم
جیمین: نونا بس کن من کلا دو ماه دیگه زندم😭😭
نونا: چ... چی دو... دوماه
جیمین: خواهش میکنم بزار باهات باشم
نونا: جیمین دروغ نگوو
جیمین: قرار شد وقتی بچه به دنیا بیاد بمیرم ولی ولی
ویو جیمین
من دروغ گفتم که چاقورو بزاره کنار چاقورو گذاشت کنار پرید بغلم
نونا: جیمین
جومین: دروغ گفتم
نونا: چیی
جیمبن: گفتم که چاقورو بزاری کنار
نونا: دیگه دروغ نگو
جیمین: چشم
پایان
یونا: نونا اومدی
نونا: حق حق دلم درد میکنه
یونا: اتفاقی افتاده
نونا: جیمین عوضی
یونا: اه الان به کوک و سمیع زنگ میزنم بیان
نونا: باشع
پرش زمانی موقعی که اومدن
سمیع: چیشده
یونا: نونا حالش خیلی بده
ته: چرا؟؟
یونا: گفت بخواطر جیمین
سمیع: باهم دعواشون شده
یونا: نه وقتی اومد گفت دلم خیلی درد میکنه الانم حموم بوده داره کاراش رو میکنه بیادپایین
ته: فکر کنم اونا... باهم... کردن
یونا: اره به احتمال زیاد
نونا: همه حرف هاتونو شندیدم
یونا: ااا تو کی اومدی
تق تق تق تق
نونا: اومدم
ویو نونا
من درفتم درو باز کنم اون... اون.. جیمین بود
جیمین: اینجا چیکار میکنی
نونا: اشغال
اومدم درو ببندم که پاشو گذاشت دم در
یونا: جیمین تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: تو یکی خفه شوو؟( داد)
کوک: با چه جرعتی سرش داد زدی
ویو جیمین
زدم زیر گریه حالم بد بود یهو دیدم نونا یک چاقو ورداشت گذاشت روی گردنش
جیمین: چی.... چیکار میکنی
نونا: میخوام بمیرم
جیمین: نونا بس کن من کلا دو ماه دیگه زندم😭😭
نونا: چ... چی دو... دوماه
جیمین: خواهش میکنم بزار باهات باشم
نونا: جیمین دروغ نگوو
جیمین: قرار شد وقتی بچه به دنیا بیاد بمیرم ولی ولی
ویو جیمین
من دروغ گفتم که چاقورو بزاره کنار چاقورو گذاشت کنار پرید بغلم
نونا: جیمین
جومین: دروغ گفتم
نونا: چیی
جیمبن: گفتم که چاقورو بزاری کنار
نونا: دیگه دروغ نگو
جیمین: چشم
پایان
۱۰.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.