[«ددی جذاب من»]
[«ددی جذاب من»]
p⁴
کوک:امروز میخوام برمبا دوستام بیرون
سوهون:باشه پسرم ولی مراقب باش
کوک: باشه
(وقتی صبونه خوردن کوک حاضر شد و خدافظی کرد و با دوستاش بیرون رفت و سوهون و تهیونگ شروع به کار کردن تا وقتی که.......)
(ساعت ۱۲ شب)
ته: سوهون چرا کوک نیومد خونه؟
(سوهون درحالی که نگران از اتاقش میاد بیرون میگه)
سوهون: خیلی وقته دارم بهش زنگ میزنم جواب نمیده
(بعد از تموم شدن جمله سوهون گوشی تهیونگزنگ خورد)
ته: عهه این کیه؟
سوهون: بزار رو بلند گو
(ته به اون ووک اشاره کرد و اومد و گوشی رو وصل کرد گذاشت رو بلند گو)
بله؟(جدی
مرده:به به کیم تهیونگ میدوم جئون یوهون هم پیشته خوب گوش کن کوک اینجاست
ته: ببین یارو یک تار مو فقط یک تار مو ازش کم شه با دستای هودممیکشمت فهمیدی(داد
مرده:اوه میبینم ببر عصبی شده
سوهون: هی مردک چی میخوای هرچقدر میخوای بهت میدم پسرم رو آزاد کن
مرده: اگر تا هفته بعد ۵۰۰ میلیارد وون جور نکنید کوک می..می..ره(جدا جدا گفت و گوشی رو قطع کرد)
(پرش به ساعت 10:27 دقیقه سبی که کوک دزدیده شد)
کوک:(داشتم نزدیک خونه میشدمیهو یکی پیچید جلوی ماشینم و نمیتونستم فرار کنم چند تا مرد بزرگ هیکل اومدن و منو بیهوش کردن و هرچقدر مقاومت میکردم نمیتونستم فرار کنم)
(پرش زمان حال)
ته: اههه اون فقط یه بچه چجوری (عصبی
سوهون:(سوهون که شکه روی مبل نشسته روبه اون ووک میگه)شروع کنید گشتن سریع و تا پسرمرو پیدا نکردین برنمیگردین (داد
اون ووک: چشم (رفت
(6روز بعد)
ته:(شیش کوک رو پیدا نکرده بودیم انگار آب شده بود رفته بود تو زمین خیلی نگرانش بودیم داشتیم فکر میکردیم که یهو هردومون سرمون رو آوردیم بالا و گفتم)
ته: به همون چیزی که من فکر میگنم فکر میکنی درست؟
سوهون:اره(ذوق
ته:(گوشیم رو برداشتم و شماره رو گرفتم)
....: الو؟
ته:چطوری دوست جون......
خمارییییییییییییی
#تهکوک #ویکوک
#بی_تی_اس #بنگتن #کیپاپ
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
p⁴
کوک:امروز میخوام برمبا دوستام بیرون
سوهون:باشه پسرم ولی مراقب باش
کوک: باشه
(وقتی صبونه خوردن کوک حاضر شد و خدافظی کرد و با دوستاش بیرون رفت و سوهون و تهیونگ شروع به کار کردن تا وقتی که.......)
(ساعت ۱۲ شب)
ته: سوهون چرا کوک نیومد خونه؟
(سوهون درحالی که نگران از اتاقش میاد بیرون میگه)
سوهون: خیلی وقته دارم بهش زنگ میزنم جواب نمیده
(بعد از تموم شدن جمله سوهون گوشی تهیونگزنگ خورد)
ته: عهه این کیه؟
سوهون: بزار رو بلند گو
(ته به اون ووک اشاره کرد و اومد و گوشی رو وصل کرد گذاشت رو بلند گو)
بله؟(جدی
مرده:به به کیم تهیونگ میدوم جئون یوهون هم پیشته خوب گوش کن کوک اینجاست
ته: ببین یارو یک تار مو فقط یک تار مو ازش کم شه با دستای هودممیکشمت فهمیدی(داد
مرده:اوه میبینم ببر عصبی شده
سوهون: هی مردک چی میخوای هرچقدر میخوای بهت میدم پسرم رو آزاد کن
مرده: اگر تا هفته بعد ۵۰۰ میلیارد وون جور نکنید کوک می..می..ره(جدا جدا گفت و گوشی رو قطع کرد)
(پرش به ساعت 10:27 دقیقه سبی که کوک دزدیده شد)
کوک:(داشتم نزدیک خونه میشدمیهو یکی پیچید جلوی ماشینم و نمیتونستم فرار کنم چند تا مرد بزرگ هیکل اومدن و منو بیهوش کردن و هرچقدر مقاومت میکردم نمیتونستم فرار کنم)
(پرش زمان حال)
ته: اههه اون فقط یه بچه چجوری (عصبی
سوهون:(سوهون که شکه روی مبل نشسته روبه اون ووک میگه)شروع کنید گشتن سریع و تا پسرمرو پیدا نکردین برنمیگردین (داد
اون ووک: چشم (رفت
(6روز بعد)
ته:(شیش کوک رو پیدا نکرده بودیم انگار آب شده بود رفته بود تو زمین خیلی نگرانش بودیم داشتیم فکر میکردیم که یهو هردومون سرمون رو آوردیم بالا و گفتم)
ته: به همون چیزی که من فکر میگنم فکر میکنی درست؟
سوهون:اره(ذوق
ته:(گوشیم رو برداشتم و شماره رو گرفتم)
....: الو؟
ته:چطوری دوست جون......
خمارییییییییییییی
#تهکوک #ویکوک
#بی_تی_اس #بنگتن #کیپاپ
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
۱۱.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.