وقتی عضو هشتمی و پی دی نیم میخاد ب اعضا نشونت بده و تو خی
وقتی عضو هشتمی و پی دی نیم میخاد ب اعضا نشونت بده و تو خیلی خوشگلی و همشون عاشقت میشن « p3»
ویو ات
رسیدیم خوابگاه همه رفتن اتاقاشون تا کاراشونو بکنن مث حموم .. تمیز کاری و … بعد از اینکه از حموم اومدم .. رفتم رو کاناپه نشستم و تلوزیون رو روشن کردم و مشغوله دیدن سریالم شدم … جین داشت تو آشپز خونه شام درست میکرد و کوک هم بعد از چند مین اومد کنارم نشست .. طولی نکشید ک با حس کردن چیزی روی پام نگاهمو دادم ب فردی ک سرش رو گذاشته بود روی پام
جونگکوک : نازم کن
خنده ای کردی و همینطور ک نگاهت ب تلوزیون بود موهای کوک رو نوازش میکردی … ک حس چیز سنگینی روی شونت کردی نگاهمو سمتش برگردوندی ک دیدی تهیونگه
تهیونگ : منم نوازش میخام
دوباره خنده ای کردی و با دست دیگت ک آزاد بود تهیونگ رو هم نوازش میکردی ک بعد از چند دیقه سر و کله جیمینم پیدا شد
جیمین : هی برید اون ور ببینم دیگه بسه نوبت منه
جونگکوک : من از جام جم نمیخورم
تهیونگ : منم همینطور
جیمین : یا ات منم نوازش میخام
یونگی. : بسه دیگه دیوونش کردین
میاد و جونگکوک و تهیونگ رو بلند میکنه و خودش جایگزین جونگ کوک میشه
یونگی : خب حالا میتونی نوازشم کنی
ات : « خنده » یااا شماها کمبود نوازش دارین مگه ؟
همه با هم : بله
ات : نامجون اوپا چرا پسرات انقد کمبوده محبت دارن مگه بهشون محبت نمیکنی ؟؟ « نسبتن بلد »
نامجون : من هرچقدم محبت کنم اینا بازم کمبود محبته تورو دارن
ات : اوه پسرا از دست شماها فک کنم تا آخر عمرم قراره ب کلکلایه شماها گوش بدم
The and ….
ویو ات
رسیدیم خوابگاه همه رفتن اتاقاشون تا کاراشونو بکنن مث حموم .. تمیز کاری و … بعد از اینکه از حموم اومدم .. رفتم رو کاناپه نشستم و تلوزیون رو روشن کردم و مشغوله دیدن سریالم شدم … جین داشت تو آشپز خونه شام درست میکرد و کوک هم بعد از چند مین اومد کنارم نشست .. طولی نکشید ک با حس کردن چیزی روی پام نگاهمو دادم ب فردی ک سرش رو گذاشته بود روی پام
جونگکوک : نازم کن
خنده ای کردی و همینطور ک نگاهت ب تلوزیون بود موهای کوک رو نوازش میکردی … ک حس چیز سنگینی روی شونت کردی نگاهمو سمتش برگردوندی ک دیدی تهیونگه
تهیونگ : منم نوازش میخام
دوباره خنده ای کردی و با دست دیگت ک آزاد بود تهیونگ رو هم نوازش میکردی ک بعد از چند دیقه سر و کله جیمینم پیدا شد
جیمین : هی برید اون ور ببینم دیگه بسه نوبت منه
جونگکوک : من از جام جم نمیخورم
تهیونگ : منم همینطور
جیمین : یا ات منم نوازش میخام
یونگی. : بسه دیگه دیوونش کردین
میاد و جونگکوک و تهیونگ رو بلند میکنه و خودش جایگزین جونگ کوک میشه
یونگی : خب حالا میتونی نوازشم کنی
ات : « خنده » یااا شماها کمبود نوازش دارین مگه ؟
همه با هم : بله
ات : نامجون اوپا چرا پسرات انقد کمبوده محبت دارن مگه بهشون محبت نمیکنی ؟؟ « نسبتن بلد »
نامجون : من هرچقدم محبت کنم اینا بازم کمبود محبته تورو دارن
ات : اوه پسرا از دست شماها فک کنم تا آخر عمرم قراره ب کلکلایه شماها گوش بدم
The and ….
۱۸.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.