فیک عشق کودکی من فصل دو
پارت آخر
* دوماه بعد*
کوک: الان یونا سه ماه شه جونگ یولم قهر میکنه همش منت کشی هم فایده نداره جیغ میزنه و گریه میکنه..احساس میکنیم افسردگی داره و مریضه..یونا رو هم اذیت میکنه
م/ک: امشب بزار خونه ما بخوابه ببینیم چی میشه
کوک: باشه
*نصفه شب*
کوک: نصفه شب بود که گوشیم زنگ خورد مامان بود* سلام مامان..چیزی شده؟
م/ک:نه فقط جونگ یول گریه میکنه و شما رو میخواد
کوک: الان میام*
****
جونگ یول: بابااااا( شدت گرفتن گریه)
کوک: جاانن..خوشگل مننن ( بغلش کردم)
..( تو ماشین با هم آشتی کردیم و به زندگی شادمان ادامه دادیم)
این داستان ادامه دارد
* دوماه بعد*
کوک: الان یونا سه ماه شه جونگ یولم قهر میکنه همش منت کشی هم فایده نداره جیغ میزنه و گریه میکنه..احساس میکنیم افسردگی داره و مریضه..یونا رو هم اذیت میکنه
م/ک: امشب بزار خونه ما بخوابه ببینیم چی میشه
کوک: باشه
*نصفه شب*
کوک: نصفه شب بود که گوشیم زنگ خورد مامان بود* سلام مامان..چیزی شده؟
م/ک:نه فقط جونگ یول گریه میکنه و شما رو میخواد
کوک: الان میام*
****
جونگ یول: بابااااا( شدت گرفتن گریه)
کوک: جاانن..خوشگل مننن ( بغلش کردم)
..( تو ماشین با هم آشتی کردیم و به زندگی شادمان ادامه دادیم)
این داستان ادامه دارد
۱۶.۷k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.