طنز اکسویی

❤طنز اکسویی❤
پارت اول

چانیول:
مریض بودم سوهو داشت داروهامو میداد که بک اومد گفت :
منم از اینا میخوام
سوهو گفت : قربون اون شکل ماهت برم اینا عنه فقط چان باید بخوره
چانیول:
اون اوایل بکهیون ، حتی اگه میرفتم دستشویی و یکم طولش میدادم قاطی میکرد و میگفت:
تو عــنتو بیشتر از من دوس داری… بای
سهون:
کریس میگه:خجالت بکش
ناپلئون سن تو بود شاگرد اول کلاس بود.
بعد من گفتم:
کریس ناپلئون به سن شما بود امپراطور بود.
هیچی دیگه
الان تو آشغالی سر کوچه خوابگاه خوابیدم
دعا کنین فن ها نیان لی سومانم بیاد نجاتم بده
سهون:
یه شب کریس گف من میرم دست شویی میام مودم رو جمع میکنم هرچیم سوهو و لی سومان بگن دیگه بهت نمیدمش
الان 4روزه میگه حداقل درو باز کن هوا عوض شه
به نظرتون باز کنم؟
بکهیون:
سر میز ﻧﺸﺴتم ﺩﺍشتم ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭدم ،چانیول ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺴﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﺗﺮﮐﯿﺪﯼ ! ﺍﺯ ﻫﯿﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ !
کریس ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﭽﺮﻩ ، ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺁخه ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ، ﻣﻦ ﻧﺨﻮﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﺍﺯﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ کیو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﻢ
چانی:
من حالم بده
خیلی بد
همین الان دیدم بکی استوری گذاشته:
اگه دوسم نداشته باشی
جوجو میشم میرم تو باغچه اینقد جیک جیک میکنم تا پیشی منو بخوره
افق قدیمی شده من میرم هسته زمین کسی میاد
چانی:
ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻏﺬﺍ ﭘَﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﻡ؛
ﺁﺏ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ
کریس : ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﺭ
سوهو : ﺳُﺲ ﺳﺎﻻﺩ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﺭ
شیومین : ﺑﺒﯿﻦ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ کیمچی ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ
بکی : ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﻡ آبجو ﺑﯿﺎﺭﯼ
سهون : ﺑﺮﺍﻡ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﺮﻧﺞ ﺑﯿﺎﺭ
خفه شدن من به کنار
ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﻣﺎ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﻲخوردیم.

جر خودم سرش شما ام خوشتون اومد...