پارت 5 سرنوشت متفاوت
#جیمین
رفتم روی تخت دراز کشیدم و داشتم خیال پردازی میکردم به این فکر افتادم باهاش قرار بزارم .
#رزی
رفتم تو اتاقم که با گیتارم تمرین کنم . خیال پردازی کردم که جیمین به من درخواست قرار گذاشتن بده . تو خیالم بودم که جیمین در زد داشتم از دوق میمردم . رفتم در را باز کردم.
-آمممم ..... سلام میگم میای
-میای چی؟!!
-میای میای با من قرار بزاری ؟(با ترس)
من تو شوک بودم با تپه تپه گفتم :
آره
پایان پارت 5 💜💜💜
رفتم روی تخت دراز کشیدم و داشتم خیال پردازی میکردم به این فکر افتادم باهاش قرار بزارم .
#رزی
رفتم تو اتاقم که با گیتارم تمرین کنم . خیال پردازی کردم که جیمین به من درخواست قرار گذاشتن بده . تو خیالم بودم که جیمین در زد داشتم از دوق میمردم . رفتم در را باز کردم.
-آمممم ..... سلام میگم میای
-میای چی؟!!
-میای میای با من قرار بزاری ؟(با ترس)
من تو شوک بودم با تپه تپه گفتم :
آره
پایان پارت 5 💜💜💜
۱۸.۸k
۰۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.