𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁷
عشق زیبا (𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎) 𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁷
از زبان ا/ت:
تق تق ..... رییس: بفرمایید + سلام رییس: سلام مشکلی هس + نه میخواستم بگم که از خدمتکاراتون شنیدم خدمتکار جدید میخاین من میتونم این کارو کنم . رییس: اوه واقعا پس این فرم رو پر کنین.
.......
رییس:خب اینجا قانون هایی رو داره که حتما باید رعایت باشه اینجا هتل آدم های معروف و آدم های حالا مثلا خیلی پولدار باشن هست بعضی اوقات هم آدم های معروف کره ای میان اینجا برا فیلم برداری و خدمتکارا باید تمام تلاششون رو کنن و در آمدش از هتل های دیگه زیاد هست . همینا هس آها دچار مشکل هم براشون نباید بشین .
+ ممنون از توضیحاتتون . پسره همسن و سالا ی خودم بود خوشم اومد ازش لباسم رو بهم دادن و پوشیدم رفتم و جاها رو نگاه کردم جای جالبی بود . مشغول یک کاری شدم
.......
شب شده بود خسته بودم رفتم تو اتاق خدمتکارها خودمو روی تخت ول کردم تو فکر این بودم که الان جیمین داره چیکار میکنه که خوابم برد
دو هفته ای هس که اینجا کار میکنم با یه دختری همدوست شدم به اسم مین سو ( علامت مین سو #) +مین سو بیا بریم بخوابیم باشه # اوهوم منم خوابم میاد ....
فردا صبح با هیجان چن تا خدمتکار بیدار شدیم
ازشون پرسیدم چی شده؟
خدمتکاره: یعنی نمیدونی ؟ + نه خدمتکاره: قراره بی تی اس بیان اینجا هووووو + جانننننن
خدمتکاره: همینی که شنیدی
بعد از حرف خدمتکاره شک کامل شدم الانم نمیتونم استفا بدم واییی خدا باید چن روز ماسک بزنم تا جیمبن نشناستتم به خدمتکاره گفتم: + بی تی اس از کی میخاد بیاد اینجا؟
خدمتکاره: ساعت ۱۲
الان ساعت چنده تازه ساعت ۷ خوبه باید برم به رییس بگم
رفتم اتاق رییس: + سلام رییس میخاستم بهتون بگم که جلوی بی تی اس اگر اسمم رو پرسیدن بگین میا هستم اسمم رو نگین رییس: علیک، باشه ولی بعدا دلیلشو باید بگی + چشم فعلا.....
از زبان ا/ت:
تق تق ..... رییس: بفرمایید + سلام رییس: سلام مشکلی هس + نه میخواستم بگم که از خدمتکاراتون شنیدم خدمتکار جدید میخاین من میتونم این کارو کنم . رییس: اوه واقعا پس این فرم رو پر کنین.
.......
رییس:خب اینجا قانون هایی رو داره که حتما باید رعایت باشه اینجا هتل آدم های معروف و آدم های حالا مثلا خیلی پولدار باشن هست بعضی اوقات هم آدم های معروف کره ای میان اینجا برا فیلم برداری و خدمتکارا باید تمام تلاششون رو کنن و در آمدش از هتل های دیگه زیاد هست . همینا هس آها دچار مشکل هم براشون نباید بشین .
+ ممنون از توضیحاتتون . پسره همسن و سالا ی خودم بود خوشم اومد ازش لباسم رو بهم دادن و پوشیدم رفتم و جاها رو نگاه کردم جای جالبی بود . مشغول یک کاری شدم
.......
شب شده بود خسته بودم رفتم تو اتاق خدمتکارها خودمو روی تخت ول کردم تو فکر این بودم که الان جیمین داره چیکار میکنه که خوابم برد
دو هفته ای هس که اینجا کار میکنم با یه دختری همدوست شدم به اسم مین سو ( علامت مین سو #) +مین سو بیا بریم بخوابیم باشه # اوهوم منم خوابم میاد ....
فردا صبح با هیجان چن تا خدمتکار بیدار شدیم
ازشون پرسیدم چی شده؟
خدمتکاره: یعنی نمیدونی ؟ + نه خدمتکاره: قراره بی تی اس بیان اینجا هووووو + جانننننن
خدمتکاره: همینی که شنیدی
بعد از حرف خدمتکاره شک کامل شدم الانم نمیتونم استفا بدم واییی خدا باید چن روز ماسک بزنم تا جیمبن نشناستتم به خدمتکاره گفتم: + بی تی اس از کی میخاد بیاد اینجا؟
خدمتکاره: ساعت ۱۲
الان ساعت چنده تازه ساعت ۷ خوبه باید برم به رییس بگم
رفتم اتاق رییس: + سلام رییس میخاستم بهتون بگم که جلوی بی تی اس اگر اسمم رو پرسیدن بگین میا هستم اسمم رو نگین رییس: علیک، باشه ولی بعدا دلیلشو باید بگی + چشم فعلا.....
۲۲.۹k
۲۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.