چند پارتی از کوک💗🌼❄️
کوک :سرشو بوسیدم و رفتم پایین
ا.ت :از کاترین خداحافظی کردم و گوشی رو گذاشتم رو میز عسلی و رفتم پایین
بوی خوب غذا همه جای خونه پیچیده بود ،فکرشو نمیکردم کوک بتونه آشپزی کنه اون واقعا منو سورپرایز میکنه
کوک :اومدی...بیا بشین
ا.ت :رفتم و کنارش نشستم اونم غذا رو ریخت
کوک :بخور ببین چطور شده
ا.ت :قاشق رو گرفتم و کردم داخل سوپ ،یکم فوت کردم تا خنک شه بعد خوردمش ،خدای من باورم نمیشه خیلی خوشمزه شده ،به کوک نگاه کردم که منتظر بهم نگاه میکرد..
ا.ت :کوک این...این خیلی خوشمزس واقعا عالی شده ،دستت درد نکنه
کوک :واقعا ؟ چقد خوب فکر کردم خوب نشده
ا.ت :نه نه خیلیم خوب شده ممنونم
کوک :نوش جونت
ا.ت :بعد از اینکه ناهارمون رو خوردیم یکمی به کوک کمک کردم تا طرفا رو بشوره و بزاره سرجاشون بعد رفتم و روی کاناپه نشستم و تلویزیون رو روشن کردم
کوک :دستامو خشک کردم که دیدم ا.ت نشسته داره فیلم میبینه ،اخ از دست تو دختر مریض شدی ولی بازم داری فیلم میبینی
رفتم بالا سرش و نگاش کردم...
ا.ت :داشتم فیلم میدیدم که سایه کسی رو بالا سرم حس کردم سرمو بالا آوردم و با قیافه اخمالو ولی کیوت کوک مواجه شدم ،کوک...
کوک :حرف نباشه مثل دختر خوب تلویزیون رو خاموش کن تا بریم بالا تو اتاقمون بخوابیم
ا.ت :ولی من میخوام فیلم ببینم
کوک :ا.ت بعد از اینکه خوب شدی هرکاری خواستی باهم میکنیم ولی الان فقط باید استراحت کنی ،زود باش پاشو
ا.ت :اوف یا ،تلویزیون رو خاموش کردم و رفتم بالا
کوک :یه لیوان آب برای ا.ت ریختم و قرصاشو برداشتم و دنبالش رفتم
ا.ت :رفتم داخل اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت ،حوصلم بدجور سررفته بود ولی واقعا حال نداشتم خوابم میومد
کوک :رفتم تو اتاق که دیدم دراز کشیده رو تخت و اخماش توهمه ،خب خب پاشو ببینم باید قرصاتو بخوری
ا.ت :کوک نمیشه نخورم
کوک :ببخشید ولی با این شوخی نمیتونی بکنی ،بدو
ا.ت :قیافمو کیوت کردم و بهش نگاه کردم
کوک :با اون قیافت نمیتونی منو گول بزنی پاشو
ا.ت :اوففففف ،پاشدم و اون دوتا قرص و خوردم ،اه چقدر تلخ بود
کوک :لبشو آروم بوسیدم ،زود میگذره
بیا بغلم بخوابیم
ا.ت :رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش
کوک....میشه بعدا بریم شهربازی ؟
کوک :چرا نشه (لبخند)
ا.ت :دوست دارم
کوک :منم همینطور ،حالا بخواب مطمئنن الان خسته ای
ا.ت :باشه
کوک :پتو رو روی خودم و ا.ت کشیدم و سرمو گذاشتم روی بالش و ا.ت خودشو تو بغلم غایم کرد ،زود خوب شو که بتونیم باهم همه کارایی که دوست داری رو انجام بدیم یا تمام چیزایی که دوست داری رو بخوریم
ا.ت :من زود خوب میشم ،چون تو مراقبمی :)
ا.ت :از کاترین خداحافظی کردم و گوشی رو گذاشتم رو میز عسلی و رفتم پایین
بوی خوب غذا همه جای خونه پیچیده بود ،فکرشو نمیکردم کوک بتونه آشپزی کنه اون واقعا منو سورپرایز میکنه
کوک :اومدی...بیا بشین
ا.ت :رفتم و کنارش نشستم اونم غذا رو ریخت
کوک :بخور ببین چطور شده
ا.ت :قاشق رو گرفتم و کردم داخل سوپ ،یکم فوت کردم تا خنک شه بعد خوردمش ،خدای من باورم نمیشه خیلی خوشمزه شده ،به کوک نگاه کردم که منتظر بهم نگاه میکرد..
ا.ت :کوک این...این خیلی خوشمزس واقعا عالی شده ،دستت درد نکنه
کوک :واقعا ؟ چقد خوب فکر کردم خوب نشده
ا.ت :نه نه خیلیم خوب شده ممنونم
کوک :نوش جونت
ا.ت :بعد از اینکه ناهارمون رو خوردیم یکمی به کوک کمک کردم تا طرفا رو بشوره و بزاره سرجاشون بعد رفتم و روی کاناپه نشستم و تلویزیون رو روشن کردم
کوک :دستامو خشک کردم که دیدم ا.ت نشسته داره فیلم میبینه ،اخ از دست تو دختر مریض شدی ولی بازم داری فیلم میبینی
رفتم بالا سرش و نگاش کردم...
ا.ت :داشتم فیلم میدیدم که سایه کسی رو بالا سرم حس کردم سرمو بالا آوردم و با قیافه اخمالو ولی کیوت کوک مواجه شدم ،کوک...
کوک :حرف نباشه مثل دختر خوب تلویزیون رو خاموش کن تا بریم بالا تو اتاقمون بخوابیم
ا.ت :ولی من میخوام فیلم ببینم
کوک :ا.ت بعد از اینکه خوب شدی هرکاری خواستی باهم میکنیم ولی الان فقط باید استراحت کنی ،زود باش پاشو
ا.ت :اوف یا ،تلویزیون رو خاموش کردم و رفتم بالا
کوک :یه لیوان آب برای ا.ت ریختم و قرصاشو برداشتم و دنبالش رفتم
ا.ت :رفتم داخل اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت ،حوصلم بدجور سررفته بود ولی واقعا حال نداشتم خوابم میومد
کوک :رفتم تو اتاق که دیدم دراز کشیده رو تخت و اخماش توهمه ،خب خب پاشو ببینم باید قرصاتو بخوری
ا.ت :کوک نمیشه نخورم
کوک :ببخشید ولی با این شوخی نمیتونی بکنی ،بدو
ا.ت :قیافمو کیوت کردم و بهش نگاه کردم
کوک :با اون قیافت نمیتونی منو گول بزنی پاشو
ا.ت :اوففففف ،پاشدم و اون دوتا قرص و خوردم ،اه چقدر تلخ بود
کوک :لبشو آروم بوسیدم ،زود میگذره
بیا بغلم بخوابیم
ا.ت :رفتم بغلش و سرمو گذاشتم رو سینش
کوک....میشه بعدا بریم شهربازی ؟
کوک :چرا نشه (لبخند)
ا.ت :دوست دارم
کوک :منم همینطور ،حالا بخواب مطمئنن الان خسته ای
ا.ت :باشه
کوک :پتو رو روی خودم و ا.ت کشیدم و سرمو گذاشتم روی بالش و ا.ت خودشو تو بغلم غایم کرد ،زود خوب شو که بتونیم باهم همه کارایی که دوست داری رو انجام بدیم یا تمام چیزایی که دوست داری رو بخوریم
ا.ت :من زود خوب میشم ،چون تو مراقبمی :)
۱۱۲.۷k
۰۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.