part 22 Dark love

+جلوی تو؟
_از نظر من که اشکالی نداره
+اما از نظر من اشکال داره
که همون لحظه یهوو...

.......

یهو حوله ای که دور بدنم پیچیده بودم شل شد و نزدیک بود که بیوفته ولی دقیقا روی سینه هام نگهش داشتم و رخ دادن به فاجعه جلو گیری کردم رسما.
که دیدم جیمین با لبخند رومخ زل زده بهم
+،چته چرا اونجوری نگاه می‌کنی
_چرا بدنتو ازم پنهون میکنی؟
+چرا نباید پنهون کنم مستر؟
_چون دیر یا زود تورو مال خودم میکنم
+تو خواب ببینی
که همون لحظه جیمین دستم گرفت و کشید که افتادم روی پاهاش
_نوچ می‌خوام امشب قبل خواب ببینم 😈
+بس کن مستر می‌خوام آماده شم
_اوکی من دیگ میرم اما یادت باشه فرار نکردی من همینجام بیبی گرل
و منو از روی پاش کنار گزاشت و
رفت سمت در و قفل در رو باز کرد و رفت بیرون و درو بست
پس کل این مدت در قفل بود و من استرس بیجا می‌کشیدم لعنت
از توی فکر در اومدم رفتم سمت کمد و یه لباس انتخاب کردم و پوشیدمش چون امشب نمی‌خواستیم جای خاصی بریم و فقط بریم ساحل پس یه لباس ساده
انتخاب کردم
یه میکاپ ساده انجام دادم و موهامو گوجه کردم بالای سرم و کفشامو پوشیدم و بعد از دید زدن خودم توی آینه و برداشتن کیف و وسایل مورد نیازم
به سمت در اتاقم حرکت کردم....

.........
خب دیگه خماری بکشید تا حمایتا زیاد بشه
لایک و کامنت یادتون نره
بنظرتون قرارع کی تنها بشن؟!😈
کلی دوستون دارم🐈🫂