عشق ناخواسته
عشق ناخواسته
Part. 50
بورا ـ تو تنها کس منو یعنی پدرمو کشتی منم عشقت رو کشتم
هوسوک ـ فکر کردی من همینطوری پدرت رو کشتم پدر تو مادر ما رو کشت اون مرگ هم حقش بود
بورا ـ من نمیدونم پدر من کی رو کشته ولی من کسی که پدرمو بکشه می کشم
الا هم اون دختر ایکبیری رو کشتم
هوسوک ـ فکر کردی اون به همین راحتی ها میمیره
بورا ـ الا که میبینی مرده
هوسوک ـ بهم سابت کن
بورا ـ چی رو می خوای بهت سابت کنم اون نفس نمی کشه
دایون ـ وای خدا تو فکر کردی میزارم یه دختر مثل تو منو با یه تیر بکشه
و با تفنگی که دستش بود پنج تا تیر روی مغزش خالی کرد
دایون ـ اینم عاقبت کسی هست که منو دست کم میگیره
فلش بک به زمان نقشه کشیدن
هوسوک ـ دایون ما به اونجا حمله می کنیم صد در صد اون برای ما تله می زاره پس تو این زد گوله رو بگیر و بزار تا یه تیر بهت بزنه بعدش تو خودش رو به مردگی بزن و زمانی که من دارم با اون بحث می کنم تو از فرصت استفاده کنو تفنگت رو پر کن و به اون شلیک کن
دایون ـ اوکی
زمان حال
هوسوک ـ دایون کارت عالی بود
دایون ـ خودم میدونم دختره ی ایکبیری فکر کرده من به همین راحتی ها میمیرم خیر سرم بزرگترین مافیای زنم
خوب حالا که از شر این یکی هم خلاص شدیم
بهتره برگردیم خونه
هوسوک ـ اره باهات موافقم برای امروز هم خیلی خسته شدیم بهتره بریم خونه و به اونا هم خبر بدیم
دایون ـ اوکی منم خیلی خسته هستم
پس بیا بریم راستی جسد اینو چیکار کنیم
هوسوک ـ ولش همینجا ولش می کنیم
شب هم یکی رو می غرستیم جسدش رو ببره توی جنگل تا گرگا بخورنش
دایون ـ باشه
و با هم به سمت خونه حرکت کردن
بچه ها فکر نکنم امروز دیگه پارت بزارم
چون اگه بخوام پارت بعد رو بزارم شما شب خوابتون نمیبره پس فردا پارت های جدید رو میزارم
Part. 50
بورا ـ تو تنها کس منو یعنی پدرمو کشتی منم عشقت رو کشتم
هوسوک ـ فکر کردی من همینطوری پدرت رو کشتم پدر تو مادر ما رو کشت اون مرگ هم حقش بود
بورا ـ من نمیدونم پدر من کی رو کشته ولی من کسی که پدرمو بکشه می کشم
الا هم اون دختر ایکبیری رو کشتم
هوسوک ـ فکر کردی اون به همین راحتی ها میمیره
بورا ـ الا که میبینی مرده
هوسوک ـ بهم سابت کن
بورا ـ چی رو می خوای بهت سابت کنم اون نفس نمی کشه
دایون ـ وای خدا تو فکر کردی میزارم یه دختر مثل تو منو با یه تیر بکشه
و با تفنگی که دستش بود پنج تا تیر روی مغزش خالی کرد
دایون ـ اینم عاقبت کسی هست که منو دست کم میگیره
فلش بک به زمان نقشه کشیدن
هوسوک ـ دایون ما به اونجا حمله می کنیم صد در صد اون برای ما تله می زاره پس تو این زد گوله رو بگیر و بزار تا یه تیر بهت بزنه بعدش تو خودش رو به مردگی بزن و زمانی که من دارم با اون بحث می کنم تو از فرصت استفاده کنو تفنگت رو پر کن و به اون شلیک کن
دایون ـ اوکی
زمان حال
هوسوک ـ دایون کارت عالی بود
دایون ـ خودم میدونم دختره ی ایکبیری فکر کرده من به همین راحتی ها میمیرم خیر سرم بزرگترین مافیای زنم
خوب حالا که از شر این یکی هم خلاص شدیم
بهتره برگردیم خونه
هوسوک ـ اره باهات موافقم برای امروز هم خیلی خسته شدیم بهتره بریم خونه و به اونا هم خبر بدیم
دایون ـ اوکی منم خیلی خسته هستم
پس بیا بریم راستی جسد اینو چیکار کنیم
هوسوک ـ ولش همینجا ولش می کنیم
شب هم یکی رو می غرستیم جسدش رو ببره توی جنگل تا گرگا بخورنش
دایون ـ باشه
و با هم به سمت خونه حرکت کردن
بچه ها فکر نکنم امروز دیگه پارت بزارم
چون اگه بخوام پارت بعد رو بزارم شما شب خوابتون نمیبره پس فردا پارت های جدید رو میزارم
۱۰.۸k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.