وانشات ریندو پارت یک
ویو ا.ت
امروز تولد ریندو عه
به ران و بقیه سپردم که یادش نندازن و با هم سورپرایزش کنیم.امیدوارم از تولدی که میخوام براش بگیرم خوشش بیاد.
به تیشرت لانگ سفید و شلوار بگ مشکی پوشیدم و گوشیمو برداشتم.
وسایل مهم رو مثل کلید و کارتام داخل کیفم گذاشتم و از خونه بیرون اومدم.
کیک و بقیه ی چیز هارو قرار بود وقتی ران و بقیه اومدن بیارن پس فقط مونده بود کادوی من.
سوار دوچرخه ام شدم و رکاب زنان به سمت کتاب فروشی رفتم.بعد چند دقیقه به کتاب فروشی کوچیک مورد علاقه ی ریندو رسیدم.
دوچرخه رو کنار پیاده رو گذاشتم و وارد کتاب فروشی شدم.
چرخی داخل مغازه زدم و در آخر به کتابی که میخواستم رسیدم.جلدش که قشنگ بود.یه شب با یه عالمه ستاره. اسمش شب های روشن بود.برش داشتم و به سمت پیشخوان رفتم.
کتاب رو روی پیشخوان گذاشتم و کارتم رو از کیفم بیرون آوردم. کتاب رو حساب کردم و برداشتمش. از مغازه بیرون رفتم و سوار دوچرخه شدم.
تا خونه راه کمی بود پس اروم رکاب زدم و عجله نکردم.بعد چند دقیقه رسیدم جلوی در خونه ولی دیدم موتور ریندو جلوی در پارک شده.
امروز تولد ریندو عه
به ران و بقیه سپردم که یادش نندازن و با هم سورپرایزش کنیم.امیدوارم از تولدی که میخوام براش بگیرم خوشش بیاد.
به تیشرت لانگ سفید و شلوار بگ مشکی پوشیدم و گوشیمو برداشتم.
وسایل مهم رو مثل کلید و کارتام داخل کیفم گذاشتم و از خونه بیرون اومدم.
کیک و بقیه ی چیز هارو قرار بود وقتی ران و بقیه اومدن بیارن پس فقط مونده بود کادوی من.
سوار دوچرخه ام شدم و رکاب زنان به سمت کتاب فروشی رفتم.بعد چند دقیقه به کتاب فروشی کوچیک مورد علاقه ی ریندو رسیدم.
دوچرخه رو کنار پیاده رو گذاشتم و وارد کتاب فروشی شدم.
چرخی داخل مغازه زدم و در آخر به کتابی که میخواستم رسیدم.جلدش که قشنگ بود.یه شب با یه عالمه ستاره. اسمش شب های روشن بود.برش داشتم و به سمت پیشخوان رفتم.
کتاب رو روی پیشخوان گذاشتم و کارتم رو از کیفم بیرون آوردم. کتاب رو حساب کردم و برداشتمش. از مغازه بیرون رفتم و سوار دوچرخه شدم.
تا خونه راه کمی بود پس اروم رکاب زدم و عجله نکردم.بعد چند دقیقه رسیدم جلوی در خونه ولی دیدم موتور ریندو جلوی در پارک شده.
۵.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.