ℙ𝕒𝕣𝕥 𝕝𝕒𝕤𝕥
پنج دیقه بعد زنگ خونه خورد..درو باز کردم..
لیانگ:کیه؟
ا.ت:هوسوک چنتا میکاپر گفته ک بیان و منو میکاپ کنن..
لیانگ:اها..
ک میکاپرا اومدن داخل..
دختر ۱:سلام خانوم..
دختر۲:سلام..
ا.ت:سلام..بفرمایین بالا.
میکاپرا رفتن بالا و ا.ت داش میرف بالا ک لیانگ گف..
لیانگ:چرا با حوله میگردی:/
ا.ت:ههههههعععععع حواسم نبوددددد
لیانگ:😐
ا.ت رف بالا..
دختر ۲:لطفا اینجا بشینید(ب صندلی جلو آینه اشاره کرد.)
ا.ت نشست و اونا شروع کردن ب میکاپ کردن ا.ت..
بعد نیم ساعت..
میکاپ ا.ت تموم شد..
ا.ت:واو چ خوشگل شدمم..مرسی..
دخترا::خواهش میکنیم..
و رفتن سراغ موهای ا.ت..
۳۵ دقیقه بعد..
موهای ا.ت هم درست کردن..
و کمک کردن ا.ت لباسشو بپوشه..
دختر۱:خب ما دیگه میریم..
دختر۲:انیدوارم ک از کارمون راضی باشید..
ا.ت:مرسیی کارتونم خیلی عالی بود..
دخترا:ممنونم..خدانگهدار..
ا.ت:خدافظ..
دخترا ک رفتن لیانگ اومد بالا..
دهنش وا مونده بود..
لیانگ:وااااووووو چ خوشگل شدییییییی
ا.ت:میسی..عههععع ساعت نزدیک هشتههه
لیانگ:ول خدایی خیلی خوشگل شدیی
ا.ت: مرسی..
صدای بوق اومد..از پنجره نگاه کردم..ماشین هوسوک بود..
ا.ت:عهه هوسوک اومد..
لیانگم اومد نگاه کرد
لیانگ:عومم..
ا.ت:خب دیگه من باید برم..
لیانگ: کولتو یادت نرهه
ا.ت:عع داش یادم میرف..
کولم که لباسایی ک واس موقع برگشت گذاشته بودم و برداشتم..
ا.ت:خب من دیگه میرممم.. باییی
لیانگ: مراقب باش..بایی
ا.ت رف پایین..
رفتم تو ماشین هوسوک..
ا.ت:سلام..ببخشید دیر شد..
هوسوک
تو ماشین منتظر ا.ت بودم که اومد..وااهاایییی خیلییییی خیلیییی خیلیییی خوشگلتر شده بووووددد..دهنم وا مونده بودددد..
هوسوک:س..سلام..ن..نه دیر نشد..خوشگل شدی..
ا.ت:اوو مرسی شماهم همینطور..
پرش زمانی ب بعد عروسی..
ا.ت
موقع عروسی خیبی استرس داشتم..خداروشکر تموم شد..
هوسوک
راستش من عاشق ا.ت شدم..پس تصمیم گرفتم که امشب بهش اعتراف کنم..
بعد از عروسی سوار ماشین شدیم ک ا.تو بروسنم خونشون..
هوسوک:عم...ا.ت
ا.ت:بله
هوسوک:راستش..من خیلی وقته که عاشقت شدم..امیدوارم که این عشق یطرفه نباش..
ا.ت:منم عاشقتمممم
هوسوک:و..واقعا😃😍؟(ذوق زده)
ا.ت:ارههههههه
و همو کیس کردنننن
و بعد پدر و مادر ا.ت گفتن و چن ماه بد سه تا بچه بدنیا اوردن و ب خوبی زندگی کردن و تامااااامممممم
برید خونه هاتون:/😂
لیانگ:کیه؟
ا.ت:هوسوک چنتا میکاپر گفته ک بیان و منو میکاپ کنن..
لیانگ:اها..
ک میکاپرا اومدن داخل..
دختر ۱:سلام خانوم..
دختر۲:سلام..
ا.ت:سلام..بفرمایین بالا.
میکاپرا رفتن بالا و ا.ت داش میرف بالا ک لیانگ گف..
لیانگ:چرا با حوله میگردی:/
ا.ت:ههههههعععععع حواسم نبوددددد
لیانگ:😐
ا.ت رف بالا..
دختر ۲:لطفا اینجا بشینید(ب صندلی جلو آینه اشاره کرد.)
ا.ت نشست و اونا شروع کردن ب میکاپ کردن ا.ت..
بعد نیم ساعت..
میکاپ ا.ت تموم شد..
ا.ت:واو چ خوشگل شدمم..مرسی..
دخترا::خواهش میکنیم..
و رفتن سراغ موهای ا.ت..
۳۵ دقیقه بعد..
موهای ا.ت هم درست کردن..
و کمک کردن ا.ت لباسشو بپوشه..
دختر۱:خب ما دیگه میریم..
دختر۲:انیدوارم ک از کارمون راضی باشید..
ا.ت:مرسیی کارتونم خیلی عالی بود..
دخترا:ممنونم..خدانگهدار..
ا.ت:خدافظ..
دخترا ک رفتن لیانگ اومد بالا..
دهنش وا مونده بود..
لیانگ:وااااووووو چ خوشگل شدییییییی
ا.ت:میسی..عههععع ساعت نزدیک هشتههه
لیانگ:ول خدایی خیلی خوشگل شدیی
ا.ت: مرسی..
صدای بوق اومد..از پنجره نگاه کردم..ماشین هوسوک بود..
ا.ت:عهه هوسوک اومد..
لیانگم اومد نگاه کرد
لیانگ:عومم..
ا.ت:خب دیگه من باید برم..
لیانگ: کولتو یادت نرهه
ا.ت:عع داش یادم میرف..
کولم که لباسایی ک واس موقع برگشت گذاشته بودم و برداشتم..
ا.ت:خب من دیگه میرممم.. باییی
لیانگ: مراقب باش..بایی
ا.ت رف پایین..
رفتم تو ماشین هوسوک..
ا.ت:سلام..ببخشید دیر شد..
هوسوک
تو ماشین منتظر ا.ت بودم که اومد..وااهاایییی خیلییییی خیلیییی خیلیییی خوشگلتر شده بووووددد..دهنم وا مونده بودددد..
هوسوک:س..سلام..ن..نه دیر نشد..خوشگل شدی..
ا.ت:اوو مرسی شماهم همینطور..
پرش زمانی ب بعد عروسی..
ا.ت
موقع عروسی خیبی استرس داشتم..خداروشکر تموم شد..
هوسوک
راستش من عاشق ا.ت شدم..پس تصمیم گرفتم که امشب بهش اعتراف کنم..
بعد از عروسی سوار ماشین شدیم ک ا.تو بروسنم خونشون..
هوسوک:عم...ا.ت
ا.ت:بله
هوسوک:راستش..من خیلی وقته که عاشقت شدم..امیدوارم که این عشق یطرفه نباش..
ا.ت:منم عاشقتمممم
هوسوک:و..واقعا😃😍؟(ذوق زده)
ا.ت:ارههههههه
و همو کیس کردنننن
و بعد پدر و مادر ا.ت گفتن و چن ماه بد سه تا بچه بدنیا اوردن و ب خوبی زندگی کردن و تامااااامممممم
برید خونه هاتون:/😂
۳۸.۲k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.