p16اخرین لبخند
پارت 16
اخرین لبخند
----------------------------
سانا مشغول غذا پختن شد و پسرا هم هرکدومشون یه گوشه بیهوش از خستگی افتاده بودن کم کم بوی غذا وسوسه کننده تر میشد غذای پدربزرگش رو داخل ظرف گذاشت و پسرا رو صدا زد
همه با تعجب به سانا نگاه میکردن
سانا:اینقدر بد شده
جونگ کوک:ببینم اشپز شَخصیمون میشی
تهیونگ:این از غذای جین هیونگ هم خوشمزه تره🤤🤤
نامجون:راست میگه
سانا:خوشحالم خوشتون اومده 😐🙂
سانا بعد مدت ها به کسی لبخند زد این باعث خنده اعضا و جرقه کرم درون کوک شد کله ی یونگی رو گرفت و کوبوند تو غذا بعد هم پاشد فرار کرد یونگی هم کم نیاورد و کله تهیونگ رو کوبوند به ظرفش
تهیونگ:منو سنَنَه بعد دویید دنبال کوک و اعضا پخش زمین پاره از خنده و سانا دیگه نمیتونست جلوی خودشو بگیره و همگی باهم زدن زیر خنده بعد از دقایقی بعد یونگی درحالی که گوش کوک رو میکشید و هنوز آثار و بقایای غذا رو صورتش مونده بود برگشتن
تو جنگل قسمتی رو برای آماده شدن اعضا درست کردن سانا مشغول میکاپ چشم ها و سایه کشیدن شد سایه ای مات رو به چشم اعضا زد که چندان تو دید نباشه و طبیعی به نظر برسه بعد از ظبط بخش اصلی موزیک ویدیو برگشتن خونه و سانا از خستگی رو تختش بیهوش شد
ساعت 8شب بود تصمیم گرفت بره پیش پدربزرگش
(َچند روز بعد)
پسرا تازه موزیک ویدیو شون رو منتشر کرده بودن و سرشون حسابی شلوغ بود سانا سعی میکرد پسرا وقت بیشتری برای استراحت داشته باشن
حمایت؟
اخرین لبخند
----------------------------
سانا مشغول غذا پختن شد و پسرا هم هرکدومشون یه گوشه بیهوش از خستگی افتاده بودن کم کم بوی غذا وسوسه کننده تر میشد غذای پدربزرگش رو داخل ظرف گذاشت و پسرا رو صدا زد
همه با تعجب به سانا نگاه میکردن
سانا:اینقدر بد شده
جونگ کوک:ببینم اشپز شَخصیمون میشی
تهیونگ:این از غذای جین هیونگ هم خوشمزه تره🤤🤤
نامجون:راست میگه
سانا:خوشحالم خوشتون اومده 😐🙂
سانا بعد مدت ها به کسی لبخند زد این باعث خنده اعضا و جرقه کرم درون کوک شد کله ی یونگی رو گرفت و کوبوند تو غذا بعد هم پاشد فرار کرد یونگی هم کم نیاورد و کله تهیونگ رو کوبوند به ظرفش
تهیونگ:منو سنَنَه بعد دویید دنبال کوک و اعضا پخش زمین پاره از خنده و سانا دیگه نمیتونست جلوی خودشو بگیره و همگی باهم زدن زیر خنده بعد از دقایقی بعد یونگی درحالی که گوش کوک رو میکشید و هنوز آثار و بقایای غذا رو صورتش مونده بود برگشتن
تو جنگل قسمتی رو برای آماده شدن اعضا درست کردن سانا مشغول میکاپ چشم ها و سایه کشیدن شد سایه ای مات رو به چشم اعضا زد که چندان تو دید نباشه و طبیعی به نظر برسه بعد از ظبط بخش اصلی موزیک ویدیو برگشتن خونه و سانا از خستگی رو تختش بیهوش شد
ساعت 8شب بود تصمیم گرفت بره پیش پدربزرگش
(َچند روز بعد)
پسرا تازه موزیک ویدیو شون رو منتشر کرده بودن و سرشون حسابی شلوغ بود سانا سعی میکرد پسرا وقت بیشتری برای استراحت داشته باشن
حمایت؟
۶.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.