سناریو (وقتی جی وی پی مجبورت کرده بود....)
#سناریو
#استری_کیدز
وقتی جی وای پی مجبورت کرد از صبح تاشب برقصی که دنست ضعیف نباشه
(چان )
عصبی میشه و به سمت اتاق جی وای پی (مردک الدنگ) میره
_ چی؟...مجبورش میکنید ؟...به چه حقی تا وقتی من اینجام به خودتون جرعت میدین بهش بگید باید چی کار کنه هاااا؟
(لینو )
_ عجب....پس همچین غلطایی هم میکنه...
(چانگبین)
نمیتونه تحمل کنه و شروع میکنه جد و آباد جی وای پی رو زیر فوش میکشه که چند تا استف مجبور میشن بیان و ارومش کنن...
(هیونجین)
بخاطر دنس شبانه روزی که داشتی بیحال توی بغلش میوفتی که اونم تورو سفت بغل میکنه و موهات رو نوازش میکنه
_ قول میدم بلایی سرش بیارم که هرگز فراموش نکنه
(جیسونگ )
_ بلند شو میریمخونه
با تعجب بهش خیره میشی
+ ا..اما اونا بهم گفت....
_ اونا غلط کردن....همین حالا میای بریم خونه....
(فلیکس )
توی ذهنش کلی نقشه ی قتل برای جی وای پی میکشه...)
(سونگمین)
_ پس اون پیر خرفت از این کارا هم بلده بکنه اره؟.
(جونگین)
_ آه..... مطمئنم یک روز این پیر مرد رو با دستای خودم میشکم... مطمئنم
#استری_کیدز
وقتی جی وای پی مجبورت کرد از صبح تاشب برقصی که دنست ضعیف نباشه
(چان )
عصبی میشه و به سمت اتاق جی وای پی (مردک الدنگ) میره
_ چی؟...مجبورش میکنید ؟...به چه حقی تا وقتی من اینجام به خودتون جرعت میدین بهش بگید باید چی کار کنه هاااا؟
(لینو )
_ عجب....پس همچین غلطایی هم میکنه...
(چانگبین)
نمیتونه تحمل کنه و شروع میکنه جد و آباد جی وای پی رو زیر فوش میکشه که چند تا استف مجبور میشن بیان و ارومش کنن...
(هیونجین)
بخاطر دنس شبانه روزی که داشتی بیحال توی بغلش میوفتی که اونم تورو سفت بغل میکنه و موهات رو نوازش میکنه
_ قول میدم بلایی سرش بیارم که هرگز فراموش نکنه
(جیسونگ )
_ بلند شو میریمخونه
با تعجب بهش خیره میشی
+ ا..اما اونا بهم گفت....
_ اونا غلط کردن....همین حالا میای بریم خونه....
(فلیکس )
توی ذهنش کلی نقشه ی قتل برای جی وای پی میکشه...)
(سونگمین)
_ پس اون پیر خرفت از این کارا هم بلده بکنه اره؟.
(جونگین)
_ آه..... مطمئنم یک روز این پیر مرد رو با دستای خودم میشکم... مطمئنم
۳۷.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.