دکتر مافیا پارت ۲۲
________
ویو ا/ت
با آنا داشتیم لباس میخردیم وقتی آنا رفت داخل تا لباس رو پرو کنه یه نفر منو صدا کرد
..... : ببخشید خانم ا/ت
ا/ت: بله بفرمایید؟
.... : میشه لطفا همراه من بیاید؟
ا/ت: برای چی؟
....: خیلی سوال میپرسی
یدفعه طرف یجایی از گردنم رو بیشگون گرفت و دیگه نفهمیدم چی شد و سیاهی
......
وقتی چشمام رو باز کردم توی یه اتاقی بودم شبیه اتاق شکنجه بود کلی وسیله ی شکنجه بود که یدفعه در باز شد و یه مرد اومد داخل
...: به به بلاخره بیدار شدی؟
ا/ت: تو دیگه کی هستی از من چی میخوایی
...... : من همونم که به تهیونگ جونت چاقو زد همونم که به کوک شلیک کرد و همونم که جون دوست جونیت رو گرفتم
من کای هستم لی کای(جور در نمیاد میدونم ولی حالا یه اسمه دیگه😂🤦🏻♀️)
ا/ت: ت...تو چیکار کردیییی(داد) که سوزشی رو سمت چپ صورتم حس کردم اون منو زد!
کای: خفه میدونی که من الان هرکاری که دلم بخواد میتونم بکنم مگه نه؟
ا/ت: م..منظورت چیه؟
جوابمو نداد که یدفعه اومد و لباسم رو پاره کرد که گفتم دا...داری چیکار میکنی
کای: عههه چرا اینقدر بدنت زخمیه؟ من میخواستم اینجوریش کنم هعییی
ا/ت: ولم کن
کای: نوچ نوچ من حالا حالا باهات کار دارم
بعد اینکه این جمله رو گفت رفت بیرون و بعد چند مین برگشت تو دستش یه کیسه بود و ۱ نفر پشت سرش یه قابلمه آورده بود که با دستگیره گرفته بود
ا/ت: م...میخوای چیکار میکنی
کای:میخوام صدای جیغ التماست رو بشنوم
کیسه رو باز کرد و آروم آروم میپاشید روم ریخت روم چیی اون نمک و فلفل بود رو زخمام که ریخت آتیش گرفته
ا/ت: جیغ نکن نکنننننن(دادددد)
بعد چند مین تمومش کرد و گفت
کای: وایی بزار نمک و فلفل رو از روت پاک کنم تا دیگه نسوزی
بعد دیدم اون قابلمه رو از طرف گرفت و ریخت روم آب جوش بود بدنم سوخت
ا/ت: داغه خواهش میکنم نکن نکنننن(جیغ و داد)
کای : این تازه اولشه ولی الان کمی استراحت کن بازم دارم برات
.........
ویو ا/ت
با آنا داشتیم لباس میخردیم وقتی آنا رفت داخل تا لباس رو پرو کنه یه نفر منو صدا کرد
..... : ببخشید خانم ا/ت
ا/ت: بله بفرمایید؟
.... : میشه لطفا همراه من بیاید؟
ا/ت: برای چی؟
....: خیلی سوال میپرسی
یدفعه طرف یجایی از گردنم رو بیشگون گرفت و دیگه نفهمیدم چی شد و سیاهی
......
وقتی چشمام رو باز کردم توی یه اتاقی بودم شبیه اتاق شکنجه بود کلی وسیله ی شکنجه بود که یدفعه در باز شد و یه مرد اومد داخل
...: به به بلاخره بیدار شدی؟
ا/ت: تو دیگه کی هستی از من چی میخوایی
...... : من همونم که به تهیونگ جونت چاقو زد همونم که به کوک شلیک کرد و همونم که جون دوست جونیت رو گرفتم
من کای هستم لی کای(جور در نمیاد میدونم ولی حالا یه اسمه دیگه😂🤦🏻♀️)
ا/ت: ت...تو چیکار کردیییی(داد) که سوزشی رو سمت چپ صورتم حس کردم اون منو زد!
کای: خفه میدونی که من الان هرکاری که دلم بخواد میتونم بکنم مگه نه؟
ا/ت: م..منظورت چیه؟
جوابمو نداد که یدفعه اومد و لباسم رو پاره کرد که گفتم دا...داری چیکار میکنی
کای: عههه چرا اینقدر بدنت زخمیه؟ من میخواستم اینجوریش کنم هعییی
ا/ت: ولم کن
کای: نوچ نوچ من حالا حالا باهات کار دارم
بعد اینکه این جمله رو گفت رفت بیرون و بعد چند مین برگشت تو دستش یه کیسه بود و ۱ نفر پشت سرش یه قابلمه آورده بود که با دستگیره گرفته بود
ا/ت: م...میخوای چیکار میکنی
کای:میخوام صدای جیغ التماست رو بشنوم
کیسه رو باز کرد و آروم آروم میپاشید روم ریخت روم چیی اون نمک و فلفل بود رو زخمام که ریخت آتیش گرفته
ا/ت: جیغ نکن نکنننننن(دادددد)
بعد چند مین تمومش کرد و گفت
کای: وایی بزار نمک و فلفل رو از روت پاک کنم تا دیگه نسوزی
بعد دیدم اون قابلمه رو از طرف گرفت و ریخت روم آب جوش بود بدنم سوخت
ا/ت: داغه خواهش میکنم نکن نکنننن(جیغ و داد)
کای : این تازه اولشه ولی الان کمی استراحت کن بازم دارم برات
.........
۷.۸k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.