𝐏𝟏𝟎
𝐏𝟏𝟎
& خب میتونید بهم بگید چجوری آشنا شدین؟
ا.ت فنجون قهوشو برداشت و نوشید و با لحن محکمی گفت: یادته 𝟐 سال پیش مامان منو مجبور کرده بود، با هم بریم به دیدن پسر دوستش و دید یه پسری میخواد بهم شماره بده و میخواست منو بزنه که یه پسر دستشو گرفت و نزاشت؟
& عا آره.
_ اون پسر تهیونگ بود.
جونگ کوک با نگاهی کنجکاو به تهیونگ خیره شد : ادامه بده .
_ خب دیگه ما از اونجا آشنا شدیم.
& خب نمیخوای بگی اولین قرارتون کجا رفتین؟
_ فضولیش به تو نیومده.
& خواهر میدونی که....
_ اونشکلی برای من خواهر خواهر نکن. هنوز از دستت ناراحتم.
جونگ کوک به سمت تهیونگ برگشت و ازش پرسید : بگو ببینم... چند وقته سیگار میکشه؟
تهیونگ با لبخند گرمی گفت : نمیدونم از وقتی باهاش آشنا شدم سیگار میکشید.
& تو با این مسئله مشکلی نداری؟
+ نه. فقط به خاطر سلامتی خودش میگم کنار بزاره.
& تا حالا بوسیدیش؟
تهیونگ میخواست جوابشو بده که ا.ت پرید وسط حرفش : آره. خیلی. توی همون قرار اول.
& تو قرار اول؟؟؟؟؟؟؟
_ اون شکلی چشاتو برای من درست نکن بچه.
جونگ کوک برای اینکه کم نیاره پوزخندی زد و گفت : اگه باهاش س*ک*س میکردی که مامان و بابا از خونه مینداختنت بیرون.
ا.ت در گوش تهیونگ چیزی گفت و از جاش بلند شد و با شیطنت گفت : چیزی به مامان بابا نگیا من همه کار با این مرد کردم.
دست تهیونگ کشید و از اونجا فرار کردن: به نظرت اذیتش نکردی؟
_ حقش بود.
تهیونگ صورت دخترو قاب گرفت و بوسید و گفت : نمیدونستم در این حد ازم دفاع میکنی.........
لایک یادتون نره 💖💖
& خب میتونید بهم بگید چجوری آشنا شدین؟
ا.ت فنجون قهوشو برداشت و نوشید و با لحن محکمی گفت: یادته 𝟐 سال پیش مامان منو مجبور کرده بود، با هم بریم به دیدن پسر دوستش و دید یه پسری میخواد بهم شماره بده و میخواست منو بزنه که یه پسر دستشو گرفت و نزاشت؟
& عا آره.
_ اون پسر تهیونگ بود.
جونگ کوک با نگاهی کنجکاو به تهیونگ خیره شد : ادامه بده .
_ خب دیگه ما از اونجا آشنا شدیم.
& خب نمیخوای بگی اولین قرارتون کجا رفتین؟
_ فضولیش به تو نیومده.
& خواهر میدونی که....
_ اونشکلی برای من خواهر خواهر نکن. هنوز از دستت ناراحتم.
جونگ کوک به سمت تهیونگ برگشت و ازش پرسید : بگو ببینم... چند وقته سیگار میکشه؟
تهیونگ با لبخند گرمی گفت : نمیدونم از وقتی باهاش آشنا شدم سیگار میکشید.
& تو با این مسئله مشکلی نداری؟
+ نه. فقط به خاطر سلامتی خودش میگم کنار بزاره.
& تا حالا بوسیدیش؟
تهیونگ میخواست جوابشو بده که ا.ت پرید وسط حرفش : آره. خیلی. توی همون قرار اول.
& تو قرار اول؟؟؟؟؟؟؟
_ اون شکلی چشاتو برای من درست نکن بچه.
جونگ کوک برای اینکه کم نیاره پوزخندی زد و گفت : اگه باهاش س*ک*س میکردی که مامان و بابا از خونه مینداختنت بیرون.
ا.ت در گوش تهیونگ چیزی گفت و از جاش بلند شد و با شیطنت گفت : چیزی به مامان بابا نگیا من همه کار با این مرد کردم.
دست تهیونگ کشید و از اونجا فرار کردن: به نظرت اذیتش نکردی؟
_ حقش بود.
تهیونگ صورت دخترو قاب گرفت و بوسید و گفت : نمیدونستم در این حد ازم دفاع میکنی.........
لایک یادتون نره 💖💖
۸.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.