주인과 노예💱
주인과 노예💱
P~1۷
جیمین،........یه مافیا کیوت و خشن و کمی با رحم و بی رحم دوستای خوب پولدار تو باند مافیایی هفت نفرا میلیاردی برادر کوچیک تر پدر و مادرش هم پیشش ان بچگی خوب
وی تهیونگ،......مافیا کیوت و خشن بی رحم با رحم پولدار تو بانده هفت نفره میلیاردی پدر و مادرش پیششن یه خواهر داره پولداره بچگی خوب دوستای خوب
و بقیه اعضا باندشون که جیهوپ نامجون جین شوگا که مثله همینان بعضیاشون برادر و بعضیا خواهر دارن
دوستای خوبی هستن پشته هم هستن درسته مافیا هستن ولی یه مهربونی درونشون هس که با اومدن یه دختر خیلی کیوت و مهربون و هات و جنگی شباهتایی مثل خودشون زندگیشون بهتر هم میشه
خوش به حالشون:)
خب بسه دیگه برا امروز نوشتم تو دفتر خاطراتم و با صدا خوندمشون و اتفاقای دیروز اینم ساعت چنده او ساعت ۱۲*دفتر رو گذاشتم تو کشو کمد و دوباره بغله پنجره وایستادم*که در باز شد*برگشتم دیدم کوکه
کوک:جیمین ته کجایی...........
مینجی:کاری دارین!؟
کوک:آ نه بیا نهار رو اماده کندامروز زود تر میخوریم ساعت ۱:۳۰ چون ما کار داریم
مینجی:چشم با اجازه من میرم*رف تا نهار رو اماده کنه*
جیمین:اخیش*اومدن بیرون و بغله در وایستادن*
کوک:چرا قایم شده بودین!؟
ته:یهو دره حموم داشت باز میشد سری قایم شدیم
جیمین:چه شانسی ولی ها
ته:من گشنمه
کوک:ساعت ۱:۳۰امروز غذا میخوریم چون یه کاری داریم
ته:اوو اون مینجی نمیره پایگاه میخواد ساعت۶:۰۰بره روده هان
کوک:میرم دنبالش😏
جیمین:اگه لازم شد میاریمش
شرط پارت بعد:
اگه رسیدن بعد سه تا پارت میزارم
۱۰لایک❤❤
۲۰کامنت 💭
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
P~1۷
جیمین،........یه مافیا کیوت و خشن و کمی با رحم و بی رحم دوستای خوب پولدار تو باند مافیایی هفت نفرا میلیاردی برادر کوچیک تر پدر و مادرش هم پیشش ان بچگی خوب
وی تهیونگ،......مافیا کیوت و خشن بی رحم با رحم پولدار تو بانده هفت نفره میلیاردی پدر و مادرش پیششن یه خواهر داره پولداره بچگی خوب دوستای خوب
و بقیه اعضا باندشون که جیهوپ نامجون جین شوگا که مثله همینان بعضیاشون برادر و بعضیا خواهر دارن
دوستای خوبی هستن پشته هم هستن درسته مافیا هستن ولی یه مهربونی درونشون هس که با اومدن یه دختر خیلی کیوت و مهربون و هات و جنگی شباهتایی مثل خودشون زندگیشون بهتر هم میشه
خوش به حالشون:)
خب بسه دیگه برا امروز نوشتم تو دفتر خاطراتم و با صدا خوندمشون و اتفاقای دیروز اینم ساعت چنده او ساعت ۱۲*دفتر رو گذاشتم تو کشو کمد و دوباره بغله پنجره وایستادم*که در باز شد*برگشتم دیدم کوکه
کوک:جیمین ته کجایی...........
مینجی:کاری دارین!؟
کوک:آ نه بیا نهار رو اماده کندامروز زود تر میخوریم ساعت ۱:۳۰ چون ما کار داریم
مینجی:چشم با اجازه من میرم*رف تا نهار رو اماده کنه*
جیمین:اخیش*اومدن بیرون و بغله در وایستادن*
کوک:چرا قایم شده بودین!؟
ته:یهو دره حموم داشت باز میشد سری قایم شدیم
جیمین:چه شانسی ولی ها
ته:من گشنمه
کوک:ساعت ۱:۳۰امروز غذا میخوریم چون یه کاری داریم
ته:اوو اون مینجی نمیره پایگاه میخواد ساعت۶:۰۰بره روده هان
کوک:میرم دنبالش😏
جیمین:اگه لازم شد میاریمش
شرط پارت بعد:
اگه رسیدن بعد سه تا پارت میزارم
۱۰لایک❤❤
۲۰کامنت 💭
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
۶.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.